ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

ماجرای عشق آقای "ص" و خانم "الف" چی بود؟

به نقل از خبرگذاری محلی ، بعد از خواستگاری غیر رسمی و حضور صادق و بستگان ایشان در منزل آزیتا اینا و صحبت یک ساعت وخورده ای ، ایشون گفتند که جواب ایشان نه می باشد.



ماجرای عشق آقای "ص" و خانم "ع" چه بود ؟

به نقل از خبرگذاری محلی ، بعد از طرح  خواستگاری غیر رسمی از عاطفه و طرح این موضوع توسط خانوده شان ، در طی تماس تلفنی بعدی گفتن که معیارهای ما به هم نمیخورد!برخی خبر ها حاکی از این است که عاطی ، خودشان کسی را زیر سر دارند ، اما بهر صورت برای ایشان آرزوی خوشبختی داریم.

نامه هایی به همسرم! - نامه 2

همسر و نازنیم ، سلام.

نامه نوشتن بهترین حسیه که من دارم و وقتی حس میکنم تو میخونیش ، برام خوشایند میشه.بیشتر از حرف زدن ، دوست دارم تو حرف بزنی ، من به نسبت ادم  روده درازی ام ولی خب دوست دارم تو هم مثل خودم باشی ،میدونی ، منظورم اینه کهوقتی من حرف میزنم توهم حرف ها و اعتقاداتت و نظریاتت رو بگی و نه اینکه همش منو تایید کنی ، نه ، .


همسرم ، دوست دارم درکم کنی ، و بدون که عاشقتم دیونه.

نامه هایی به همسرم! - نامه 1

سلام

اول از همه شکر میکنم خدایی رو که به من نشون داد ، هر چقدر لجبازی و یکدندگی دربیارم ، نمیتونم بر خلاف طبیعتم رفتار کنم و درختان بزرگ و تنومند رو برگ های سبز ، آراسته اش میکنن تا دیده بشه و سبز باشه.


همسرم سلام.منو ببخش که هنوز پیدات نکردم ، منو ببخش ،  قصه ی من داستان عجیبیه ، درهای بسته ای که بهشون خوردم و امروز من 29 سالمه . کمتر از یکسال دیگه به دهه 30 میرسم ولی هنوز دست و پاهام درازه و هر چی که بیشتر فکر میکنم خیلی عوامل دست به دست هم دادن تا امروز من اینجا باشم و نهایتا" از این میترسم که هیچوقت نتونم دستات رو بگیرم.


من فکر میکردم حسادت ، حسیه که من دارم ولی دیدم نه ، خیلی های دیگه هم دارن ولی شاید بهتر باشه اسمشو گذاشت غبطه.نمی دونم.اینورزا بیشتر از قبل بهت فکر میکنم ، وقتی تو ماشین میشینم ، وقتی سرم رو رو بالش میذارم ، وقتی بلند میشم  و  ... همش فکر توام. شاید کمرنگ باشه اما هستم.کاش بودی و ازت شماره ای داشتم و برات تو تلگرام پیامی میفرستادم یا تو اینتا ادت میکردم و منتظر بودم که تا عکس گذاشتم ببینم تو، ای همسر و نازنیم نظرت چیه.


صدات رو از داخل اسکایپ بشنوم و تو هی غر بزنی و غر بزنی، همسرم تو متفاوت ترین نازنین دنیایی.تو نامه هایی که برات می نویسم و امیدوامر یکروز به دستت برسه ، خرفهایی هست که دوست دارم بهت بگم و  اینروزا دلتنگم کرده ، حرفام نه از اون حرفهایی هست که کنجکاویت رو بیشتر کنه ، نه ، حرفهایی هست که بهت بگم چقدر دوستت دارم با اینکه هنوز خیلی اتفاقا باید بیفته.شاید نامه هایی که برای تو ، نوشتم رو خیلی های دیگه هم بخونن ولیخودتو عشقه.کاش آخر هر نامه ، تو تلگرام یا ته هر پستی حرفهات رو میشنیدم ، 


دوست داشتم امروز بعد از شام ، با هم می رفتیم بیرون و تو انخاب میکردی کجا بریم ، اگه رفتیم کافه چی بخوریم ، بستنی ، ابمیوه یا چی ؟ اونوقت من فقط نگات میکردم و زل میزدم به بستنی خوردنت و به این فکرمیکردم که ادما تا وقتی تنهان ، چقدر تنهان و بیشتر از اونچه که حرف بزنم بشنوم ، دستاتو بگیرم و تو چشات ی نافذت بگن دوستت دارم ، دوستت دارم دیونه ": )

?

ولی هر جور حساب میکنم تاهلا خیلی وضعشون اکیه!ارزش نمازشونچند برابر ما


معنویاتو ولش کن - خوبه که 2 تا ادم با شرایط جسمی و جنسی با هم هستن تا مکمل هم بان. ادم زیاد مجرد بمونه  از دره ممکنه پرت بشه.مثل این می مینونه که سر پیچ بجای اینکه جلوتو نگاه کنی از تو آینه صندلی عقب رو نگاه کنی!


اخرش تو دره نرم خوبه!


ولی خیلی دوست دارم بدونم این عاصطی و اون آزی تهش کی رو میگیرن.بخیل نیستما!ولی خب میخوام بدونم چی میشن.