ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

نامه هایی به همسرم - نامه 5

خاتون عزیزم ، سلام 

خوبی " هستی زندگی من" ؟ من نیز الحمدالله ، خوبم و در مسیر زندگی همچنان به پیش می روم ، خاتون بانوی من ، امروز در خانه خاله جان بحث جهیزیه بود و اینکه خرید جهیزیه کلی هزینه بردار است ، حتی شنیدم ام که تشکیل خیلی از زندگی ها به همین جهیزیه گره خورده است ، "ناز بانوی من" ، خواستم بگویم که من فقط تو  را از خانه پدری ات می خواهم ،  تنها و تنها خودت را .


بعضی از رسوم را قبول ندارم ، یعنی چه که دختری جهیزیه بخرد و بعد اقوامش را دعوت کند که بیائید  جهیزیه من را ببنید ، شاید برای بعضی ها این یک رسم جا افتاده باشد اما هر چه که باشد این یک رسم غلط است ، زندگی ای که با چشم و هم چشمی شروع شود ، خدا آخر و عاقبتش را بخیر کند.


این زوج ها هستند که در غم و شادی در کنار هم هستند و آنهایی که حرف در می آورند و روی وسایل خانه عیب و ایراد می گذارند ، امروز هستند و فردا زمانی که در زندگی به مسئله ای بر بخوریم ، نیستند و شاید فراموشمان کنند ، "مهربانم"  ، اگر موافق باشی ، بیا ساده شروع کنیم و جشن های زندگی ما 2 نفره باشد .


راستی گمان نمیکنم جنس نیمروهای برند ایرانی ای مثل اسنوا با یک برند خارجی تفاوت داشته باشد ، البته چرا یک تفاوت دارد و آن اینکه ما از تولید کننده ایرانی هم حمایت کرده ایم تا او نیز جلوی خانوادهش اش شرمنده نباشد و در شغلی که استخدام شده است ، همچنان ابقا بماند ، آن هم در این وانفسه های زندگی 


دوستت دارم عشق زندگی ام 


خاتون بانو ی عزیزم ، سایت قنداب یک وب سایت مرتبط با مباحث ازدواج است و قرار شده است که بخش جهیزیه ایرانی هم بزودی به آن اضافه شود.

آدرس سایت قنداب 

ghandab.ir

نظرات 2 + ارسال نظر
صبیره دوشنبه 13 خرداد 1398 ساعت 18:33 http://yebargesabz.blogsky.com

چه بانوی خوشبختی... براتون بهترین آرزوها رو دارم...

و امیدوارم این خاتون رو به زودی پیدا کنید و به قولی در و تخته جور باشن...


ساده زندگی کردن زیباست...
گاهی این مردها هم هستن که براشون جهزیه مهمه... فقط خانم ها نیستن... یسری زندگی ها سر همین موضوع جهزیه بهم میخوره هر چند من معتقدم این چشم و هم جشمی در خانمها بیشتره...
وگرنه پدر همیشه هر چه در توانش باشه و بتونه برای دخترش فراهم کنه از نظر من باید دستش رو بوسید وقتی که مرد زندگیشم باهاش همراهه و دنبال زندگی پر از وسایل لوکس نیست و یا اینکه چون خونه و ماشین داره توقع جهزیه آنچنانی داشته باشه...

راستش یاد نامه های خودم افتادم ... چنین کاری خودمم انجام داده بودم و ای کاش یادم نمیومد...

نامه نوشتن یوقتایی بهتر از بیان کردن و حرف زدنه ... بخصوص وقت دعوا... بعد دعوا یه راه حل راحته برای بیان ناراحتی و دلیل دلخوری ها و بیان احساسات خوب ... به شرطی که نادیده گرفته نشه و دو طرفه باشه...

براتون آرزوی خوشبختی دارم...

سلام - ممنونم صبیره بانو جان
چقدر خوبه که شما هم از این نامه ها می نوشتید
ممنونم - متقابلا منم برا شما ارزوی خوشبختی دارم.

بهامین پنج‌شنبه 27 مهر 1396 ساعت 20:39 http://notbookman.blogsky.com

جالبه این قبیل نوشته ها
من هم گاهی این قبیل نوشته ها برای مرد رویاهام یادداشت میکنم.
گاهی فکر میکردم تنها خودمم این قبیل نوشته ها دارم اما چندین وب این سبک یادداشت ها را دیدم

امیدوارم خوشبخت باشید و بهترین ها واستون رقم بخوره.

جهزیه اگر به شکل چشم و هم چشمی نباشه خوبه
به قول پدرم من هرکسی هرچه بده به فرزند خودش داده کم یا زیاد خوب با بد

اینکه این قبیل یادداشت ها رو برای اون عزیز خاص بنویسیم چیز خیلی عجیبی نیست ، منم چند موردش رو دیدم ، بهر حال نامه نگاری یکی از بهترین و موثر ترین روش های برقرار کردن ارتباط هست که من خیلی جاها ازش کمک گرفتم و خیلی هم موثر بوده.

حتی تو سخنرانی های تکنولوژی فکر دکتر آزمندیان هم به این مسئله اشاره شده که گاهی باید نامه نوشت .

حالا باز به نظر من ، جدا از اینکه مخاطب ابن نامه شخص دیگری هست ، خواننده دیگه میتونه بخونه و ببینه که از نظر نویسنده چه چیز براش مهمه ، مثلا تو یکی از دوستان وبلاگی که اوشون هم برای همسرش نامه نوشته بود چند مورد رو نوشته بود که برا من جالب بود مثل اینکه

1.اوشون ( همسر ) تکیه گاه همسرشون هستن که اگه ترسی برای خانم ( هر ترس ی ) پیش بیاد به همسرشون تکیه می کنند

البته موردش زیاد بود ولی این رو یادمه
------------------------------------------
تشکرات زیاد از شما و مرسی و همینطور برای شما بهامین بانو
----------------------------------------------

منم با قضیه چشم و هم چشمی و اینکه حتما برند باشه مشکل دارم ، یعنی چی که بخری بعد همه فامیل رو دعوت کنی بیان جهیزیتو ببنن؟ که چی بشه ؟ والا منم 4.5 سال شهرستان زندگی کردم و وسایلمون برند نبود ولی غذاهایی که درست میکردیم یکی از یکی بهتر و فقط یخچالمونو چند بار چون برفک زده بود ، در اوردیم و یخاشو واکردیم و تر تمیزش کردیم

الکی ازدواج رو با چیزهای الکی و مسخره سختش کردن و برای منم اصلا جهیزیه مهم نیست و اگرم بخواد بهانه بیاره که پدرم جورش کنه و اینا ، دستشو میگرم میبرمش بازار ، میگم با هم میخریم ، ارزونتر و ایرانیشو میخریم ، ولی الکی با این چیزا شروع زندگی رو به تاخیر نمی اندازیم.

دست پدرا درد نکنه که تکیه گاه بزرگی تو زندگی هستن ، خدا حفظشون کنه پدرتون رو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد