ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

علف های هرز ذهن من

بدون شک گذشته هر کدوم از ما پر بوده از اتفاقات خوب و بد و خاطرات خوب یا بد از سکانس های زندگی یا فیلم ها یا کلیپ هایی که دیدیم ، بعضی از اونها فوق العاده بودن اما بعضی ها ذهن ما رو خراب کردن و اون اتفاقات گره خوردن به یه سری آهنگ ها


من تا الان عاشق 4 تا دختر شدم که همه رفتن و نشد که سرنوشت ما به هم بخوره ، اولیش یکی از فامیل  ،دومی یک از همکلاسیا ، سومی و چهارمی عاطی و آزی . الان من از اهنگ های غم و بدبختی خوشم میاد و البته به اون معنی نیست که من خیلی بدشانسم نه برعکس ولی تو اون قضیه خب مطمئن هستم که یه چیزی اون وسط بوده که نشده اما از یک جایی باید همه چیز تغییر کنه ، ذهنیت ها عوض بشه ، نشده که نشده والا! الان من اونا رو که میبینم یاد گذشته ها میفتم و این یه قلمش هست.


یه مسئله دیگه که جزئ علف های هرز پر رو هست که هیچ رقمه کوتاه نمی یاد یه مسئله دیگست که کافیه از خودم غافل بشم عین پیچک چنان دور خودم می پیچه و دهنمو صاف میکنه که اصلا بیا و ببین . 


اینا بخشی از مسائل منه ، در این مدت یاد گرفتم هر کدوم چه دوایی براش خوبه و مخصوصا برای علف هرز دومیه باید وقتی شروع به رشد کرد سریع باید از خدا کمک بخوام اما همینش هم اصلا آسون نیست یکی از درونم میگه ولش کن اما راه حل قطعی برای کم کردن رشدن همون کمک خواستن از خداست . بهم اثبات شده که اگه با خدا راست و اکی باشی و دو دوزه بازی درنیاری هر موقع صداش کنی سریع میاد کمکت اما همه ی اینها ریشه در اعتماد به نفس و انگیزه داره.


مثلا وقتی من با این باور که هر گز ازدواج نمی کنم و قرار نیست هم که بکنم و نا امید از شرایط تلاشی نکنم خب معلومه اما سوال اینجاست دقیقا من از کجا به این نتیجه رسیدم ؟ جالب میدونید چیه ؟ من به چشم خودم دیدم که خدا از یه جاهایی به آدم روزی میده که شاخهات درمیاد ، مثلا باورتون میشه از تو چایی سکه طلا دربیارین ؟من این شانس رو داشتم. تازه این یک مورده.


به گذشته ام که فکر میکنم ریشه تمام شکست هام و ناکامی هام ترس بوده ، ترس از اینکه نتونم و نا امید از اینکه نمیشه اما هر وقت که خواستم و اراده کردم و پاش وایسادم شده .مثلا همین الان که دارین این پست رو میخونید بلند شید برین یه لیوان آب بخورین. حسش نیست ؟ اتفاقا چون حسش نیست پاشین برین. کی میتونه جلوتونو بگیره ؟ آب خونتون قطع شده ؟ از تو یخچال آب بردارین . ندارین ؟ برین از فروشگاه سر کوچتون یه آب معدنی بخرین.


دقت کردین ؟ یه حس ی که اسمش " حسش نیست " نمی ذاره من برای یه کار و انجامش قدم بردارم ، آره میترسم و نا امید به پیش میرم اینه که شکست میخورم . اما وقتی بلند شم و یا علی بگم و تلاشم رو کنم و بسپرمش به خدا یه جوری حل میشه که باورتون نمیشه مثلا من تو کاردانی که تو رشت بودم یک سال اولش زندگی با 2 نفر دیگه کمتر از برزخ برای من نبود و الان ابدا حاضر نیستم حتی یک لحظه به اون روزها برگردم اما 3 ترم بعدیش با کلی دعا و درخواست از خدا یه جوری ورق برگشت که من حاضرم 100 هزار بار برگردم و لحظه و ثانیه ثانیه رو با اونها زندگی کنم . آره . مشکل اینجاست که باور نداریم خدامون رو . فقط تو سختی ها یادمون میاد خدایی هست.


ممنون از دوستانی که این مدت برای من کامنت گذاشتن و البته همچنان در این آزمون پیش میرم و اون علف های هرز بیکار ننشستن و شیطان هم چشم دیدن من رو نداره و چپ و راست وسوسه که اینکارو بکن اونکارو بکن و تنها نماز و یاد خداست که تونستم تا این لحظه پیشروی کنم ! شاید اینبار دیگه گند نزنم و خدا بهم افتخار کنه 

امتحان سخت سخت سخت

من تو نمازهام مدتیه که از خدا میخوام ظرفیت من رو زیاد کنه تا یه جوری بشم که در مقابله با مسائل خودم رو نبازم ، بگم از پسش بر میام و یه جوری بشم که آفاتی که در درونم هست و منتظر وا دادن من هستن و اگه وا بدم سریع مثل قبل همه وجودمو فرا میگیرن و من نه به 0 ،  بلکه به خیلی عقب تر بر میگردم.


ظاهرا امتحان خدا از من شروع شده ، بازم همون موقعیت ، باز هم همون سکانس ...

همیشه گفتم حسادت بده و سیاهی میاره و آدمای با ظرفیت به جاش غبطه میخورن اما داشتن ظرفیت بالا خیلی خیلی خیلی مشکل و سخته ، فقط امیدوارم بتونم از پس سوالاهای سخت بر بیام تا بتونم از این امتحان موفق و سربلند خارج بشم  ... میترسم مثل قبل نا امید بشم ، گمونم یک حس نا امیدی باعث شکست های قبلی من شده 


دستم میلرزه و مثل سری های قبل که میترسیدم و برای فرار از ترسم شروع میکردم به خوردن از استرس - خیلی بده 

با خودم میگم کاش تو این موقعیت قرار نمی گرفتم ، کاش درخواست ازمون نمی دادم و زندگی روزمره ام رو داشتم ، انگار نا امید شدم از دعایی و نتیجه ی پیش رو

دیگه حتی روم نمیشه به خدا بگم این چیه چون دستپخت و ماعسل دعای خودمه ؛ نمیتونم نا امید بشم ، اما هنوز دستم میلرزه بدنم میلرزه و هنوز برای من اون سوسوی هدف به چشمم میخوره ...


امیدوارم بتونم تلاشم رو کنم و مثل دفعات قبل گند نزم ...


برای بهامین بانو تو وبش نوشته بودم بیشتر اونایی که حسادت میکنن برای بهتر بودن تلاش نمیکنن چون غر زدن راحت تره ؛ میتونم همین جا بگم خدایا با این شرایط من نیستم ولی میخوام اینبار نترسم ، از خدا یه فرصت میخواستم برای افزایش ظرفیت گمونم این همونه ولی هنوز بدنم سرده ، لطفا تقلب برسونید من کم امید سوالارو نخونم و همه چیز یادم بیاد و در طول امتحان روحیه ام رو حفظ کنم.



+ خدا جونم این پست رو اگه نمی نوشتم که میدونی چجوری بودم ؛ حداقل یه کم از استرسم کم شد و ثبتش هم کردم تا هم خودم یادم بمونه چه دعایی کردم و هم شما حواست بهم باشه ، یادت که هست سر نماز گفتم هم جفت دستمو بگیر و هم هلم بده! همیشه به این فکر میکنم در تاریکی های رحم  ؛ هوامو داشتی  ، این چند وقت این همه پالس خوب بهم نمی دادی حتما بازم حواست بهم هست ولی باید این آزمون ثبت میشد ؛ آزمون قبلی ها که قبول شدم جایزشون خوب بود ، این دفعه هم کمکم کن تا پشت  و رو جوابا رو بنویسم و چند تا برگه اضافه هم بگیرم تا بهت ثابت کنم من میخوام آدم دیگه ای بشم ، همونی که دوستش داری فقط در طول آزمون کنارم باش ، تقلب هم نرسوندی نرسوندی ولی حضورت برام قوت قلبه ولی برگمو که نگاه کردی به روم نیار،  باشه ؟ 


++ خدایا پست جدید هم نمی نویسم که با خودت بگی چرا شلوغ بازی در میاری  ، خواهش میکنم یه کاری کن ته این ازمون با امبولانس منو نبرن و بتونم به خودم مسلط باشم ؛ لاو یو عشقم 


پ.ن : امروز خبر زلزله در سرپل ذهاب رو شنیدم ، عمیقا تسلیت میگم و برای بازمونده ها صبر و عافیت و شفا از خدا میخوام .

خدایا مرسی!

اریک توماس یه حرف قشنگی زد ، گفتش که یکبار هدفت رو بلند بگو و بعدش ساکت شو و تلاشتو برا محقق شدنش انجام بده ، باور اینکه یه روز 5 صبح پاشم بعدش کارامو بکنم و یک ربع به 6 که هنوز هوا  تاریکه و برم اون پیاده رو لب خیابون و ورزش کنم و وقتی تازه هوا روشن شد و ملت دارن میزنن بیرون و من دارم با انرژی برمیگردم خونه ، سخت بود! فکرشم نمیکردم!


اینکه اولین نفر به اون دکه ای  که داره  تازه کرکرشو داده بالا و صبح بخیر بگی فوق العاده بود!اینا همش از لطف خدا بود و البته هست و از دوستانم مثل فرانک بانو مثل بهامین بانو ، فیدبک های مثبتی گرفتم آخه اونام تو این مسیر لجوج هستن که به هدفشون برسن و چقدر فوق العادست که آدم خودش رو پیدا کنه و حالا تلاش کنه برای چیزی که میخواد.


یه کلیپ کوتاه آماده کردم که قیافه اطرافیان ماست وقتی که به موفقیت های عالی تو زندگیمون میرسیم ، البته اونا فقط قسمت خوبش رو میبینن و قسمت سختش که تلاش و گاهی اعصاب خوردی ها ماست رو نمی بینن! البته سر همینم حسادت هم میکنن ولی هیچوقت برای اینکه بهتر از ما باشن هم تلاش نمی کنن! همون  ناله های الکی ... ( کلیک )



کلیک : ویدیو 1 - واکنش دیگران به موفقیت ما






ویدیوی دوم  این پست درباره داستان مرغ و عقابه ، حتما ببنیدش چون باید حسش کنید چی میگه ...




بذارین یه حقیقتی رو بهتون بگم ، به شما خواننده وبم ، به شمایی که تو مسیر موفقیت تلاش میکنی و برای هدف لجوجی و باید برات بشه چیزی که میخوای رو! شما فوق العاده و شگفت انگیزی ، بله ، شما فوق العاده این!




پ.ن : هر دو ویدیو کات شدن تا زمانش کم باشه ولی بعدا ویدیوها رو بصورت کامل آپلودشون میکنم تا در دسترس شما باشه و اگه تمایل داشتین ببینیدش.

پ.ن 2 : من بعد دوست دارم از تغییرات و اتفاقات مثبت بنویسم و زمان بیشتری به خودم بدم و رو خودم بیشتر کار کنم .

شروع دومینوهای موفقیت!

دومینو ی  موفقیت


دوست دارم ، موفقیت و رسیدن بهش ،  برای هر کسی که تلاش میکنه و از تلاشش و از ناهمواریهای  مسیر خسته نمیشه ، دومینوی موفقیتش بصورت زیر باشه ! بزنه بترکونه و به هدفش هم برسه! از کوچکترین به بزرگترین!







جهت تلطیف فضا


گفتگوی جالب من و دختر 2 ساله ام!


مناسب و باحال برای همه سنین!






برای همه شما آرزوی موفقیت دارم 


غول اول

همزمان که دارم این پست رو مینویسم ویدیو رو هم کوچیک کردم و هدست زدم و صدای ویدیو رو هم زیاد کردم ، دارم لحظه شماری میکنم برای لحظه پیروزی و شکستن اون غول بزرگی که چند وقته اخیر ، وقت من رو خیلی گرفت و هر سری یه جوری بهم خنجر زد ، میدونم 3 غول بزرگ دیگه هم پیش روی منه اما این اولیش قدرتمندترین اونهاست ...



دارم به این فکر میکنم چطور ریز ریز و خردش کنم و صدای خرد شدن استخونهای این غول اول رو  بشنوم ، باور دارم که شمارش معکوس روزها برای اون روز پیروزی برای من داره فرا میرسه ، لحظه انتقام شیرین ترین لحظه ای هست که براش لحظه شماری میکنم ، برای هر لحظه اش و زجر دادنش برنامه دادم ، آخ آخ ، دندون قروچه هام ، لبخند موفقیتم ، 




منتظر باش غول اولم ، خودت رو آماده کن ، تابوتت رو سفارش بده ،  دارم میام سراغت ... 


پ.ن : امروز هماهنگی های لازم رو با خداجونم انجام دادم ، آفاتی که درونم هست و میدونم که در ادامه مسیر کار دستم میده رو بهش گفتم و ازش خواستم مراقبم باشه وقتی داشتم این خارها رو میکندم و مینداختمش به دره ابدیت که برای همیشه فراموش بشه ... ؛ فراموشم نکنه!


پ.ن 2 : جملات انگیزشی این ویدیو رو باید با تک تک سلول های بدنتون حسش کنید!

emu بود!

یادتونه پست باغ پرندگان رو ؟ آخرش یه عکس گذاشتم و گفتم چون اون هم تو قسمت شترمرغ ها بود ولی قیافش فرق میکرد ، اونم به نظرتون شترمرغه یا نه ؟



سایز اصلی عکس


اسم اون حیونه emu بود که یک شتر مرغ بومی استرالیایی هست! ( ویکی پدیا


سایز اصلی عکس


ویدیوهای emu




emu - part 1




emu - part 2

یک خالقیم

 برخی از آیات قرآنی بسیار عجیبه اما نکات ریزی در خودش داره ، من به 3 مورد اشاره میکنم


 

1.بهترین خلق کنندگان


در سوره مومنون ، آیه 14 خداوند در انتهای آیه می فرماید که : "  فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ " افرین بر خدا که بهترین خلق کنندگان است! دقت کنید گفت بهترین و نه گفت تنها خالق موجود!



2.خالق به اذن الله


در ماجرای حضرت عیسی ع ( سوره آل عمران آیه 49 ) می فرماید

وَرَسُولًا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ -  أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْیِی الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ


و [او را به عنوان] پیامبرى به سوى بنى اسرائیل [مى‏ فرستد که او به آنان مى‏ گوید] در حقیقت من از جانب پروردگارتان برایتان معجزه ‏اى آورده‏ ام من از گل براى شما [چیزى] به شکل پرنده مى‏ سازم آنگاه در آن مى‏ دمم پس به اذن خدا پرنده‏ اى مى شود و به اذن خدا نابیناى مادرزاد و پیس را بهبود مى ‏بخشم و مردگان را زنده مى‏ گردانم و شما را از آنچه مى ‏خورید و در خانه هایتان ذخیره مى ‏کنید خبر مى‏ دهم مسلما در این [معجزات] براى شما اگر مؤمن باشید عبرت است


دقت کنید در خود آیه صریحا ذکر شده که حضرت عیسی هم خلق می کرد ، اما به اذن کی ؟ به اذن خدا! 


ما هم یک خالقیم ...


 بدون شک هر انسانی با توجه به ظرفیتی که داره میتونه خالق یک چیز یا اثر بسته به ظرفیت خودش باشه ، در مقام امام و پیامبر که باشه میتونه مثل عیسی پیامبر و ابراهیم ع ، مردگان و پرندگان مرده رو زنده کنه ، اونا ظرفیتشون خیلی بالاست و همینطور معجزات سایر ائمه و پیامبر خودمون


اما بقیه انسان ها هم ظرفیت های خودشونو دارن و بسه به ظرفیتی که دارن خالق یک اثر هستند مثل کسی که اولین برا تلفن رو ساخت ، هواپیما رو ساخت ، اونها هم یک خالق هستند و یه حدیث جالب قدسی هم هست که میگه 


خداوند متعال در حدیث قدسی فرمود: « عبدی أطعنی أجعلک مثلی، أنا حیّ لا اموت اجعلک حیّا لا تموت، أنا غنیّ لا أفتقر أجعلک غنیّا لا تفتقر، أنا مهما أشاء یکون أجعلک مهما تشاء یکون. 


 بنده‏ ی من! مرا اطاعت کن تا تو را مثل خود سازم. من زنده ای هستم که نمى‏میرم تو را هم زنده ای قرار دهم که نمیری. من دارایی هستم که فقیر نمى‏شوم تو هم چنان سازم که فقیر نگردی. من هر چه را اراده کنم مى‏شود تو را هم چنان قرار دهم که هر چه بشود» (الجواهر السنیة (کلیات حدیث قدسى) ،ص709) 



حالا سوال اینه ، در مقام یک خالق ، در پی خلق چه چیزهایی هستیم  ؟ چون خلق اونا تنها به اراداه ما بستگی داره ...


موسی و خدا! ( بنده و خالق )

در مسیر موفقیتی که هستیم هر لحظه باید بدونیم که هدفمون چیه و دقیقا چی میخوایم ؟ جوری که اگه دقیقا همین الان خدا فرشته اش رو فرستاد پیش ما و پیغام رسوند که گفت الان دقیقا چی میخوای ؟ خدا گفته که اونی که میخوای رو همین الان بهت میدم رو ، چی بهش جواب می دیم ؟ 


جواب 1 . 


نمی دونم خدا جون ، هر چی تو برا من بخوای 


جواب 2.


اما جواب 1 ، جواب آدم زرنگا نیست ، جواب آدم زرنگا اینطوریه که میگه چی میخوای ؟ الان میخوای چیکار بکنی؟ سریع یه لیست در میاره میگه من اینکارارو میخوام بکنم ، اینارم نیاز دارم! برنامه داره برا کار خودش و هدفمند کار میکنه و هر چی پیش آمد خوش آمد نیست!موسی گفت خدا جون ، حالا که گفتی برم سمت فرعون اکی ، میرم اینارم میخوام! خدا هم سریع برگشت گفت چیزی که خواستی رو بهت دادم!دمش گرم خدایی!


( به داستان دقت کنید ، موسی ع تلگرافی جواب نمیده )



سوال خدا  از حضرت  موسی


آیه 17 بقره : موسی جان تو دستات چیه ؟

گفت این عصاى من است بر آن تکیه مى‏دهم و با آن براى گوسفندانم برگ مى تکانم و کارهاى دیگرى هم براى من از آن برمى‏آید 


درخواست خدا از موسی


وقتی که خدا یه سری معجزات به موسی داد بهش گفت برو سمت فرعون ، موسی چون شاگرد زرنگه میدونه اونور چه خبره و جوانب کار دستشه ، اولش یه درخواست هایی میکنه ، تهش میگه خدا جون این داداشمو دستیارم بذار کمکم کنه.

خدا هم همون لحظه برمیگرده به موسی میگه قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَا مُوسَى ( 36 بقره ) موسی جان چیزی که میخواستی رو بهت دادم! ، گرفتین چی شد ؟ بذارین یه جور دیگه بگم ، موسی شاگرد زرنگه کلاسه ، جوانب هر کاری رو میدونه و هدفمند و با برنامه کار میکنه ،

به زبان ساده تر 

حالا داستان رو به زبان ساده تر میگم ، خدا فرشتشو مثلا میفرسته پیش من میگه صادق جان ، خدا بهت سلام رسوند گفت بگو چی میخوای ؟ من دفترچه هدف هام همرامه ، سریع درش میارم ، میگم این خواسته های من ، همشو میخوام! خدا هم بهمون لحظه بگه بهت دادم.

نگاهی دوباره به درخواست های موسی

در مکالمه موسی و خدا ، چند تا درخواست مطرح میشه ، با هم شمارش کنیم

 

گفت : 

1. پروردگارا سینه ‏ام را گشاده گردان (25)

2.و کارم را براى من آسان ساز (26)

3.و از زبانم گره بگشاى (27)[تا] سخنم را بفهمند (28)

4. براى من دستیارى از کسانم قرار ده (29)هارون برادرم را (30)


این آخرش برا اینکه مخاطبش رو قانع کنه ، استدلال میاره که 


1.پشتم را به او استوار کن

2.او را شریک کارم گردان

3.تا تو را فراوان تسبیح گوییم

4.و بسیار به یاد تو باشیم 


مثل این می مونه که یه سری درخواست ها داشته باشیم بعد سر اون مورد مخاطب مورد نظر بگه اینم میخوای؟ فایدش چیه ؟ و قبل از اینکه اون سوال بپرسه ، استدلال بیاریم که فایدش چیه!




خلاصه اینکه


آماده باشیم در لحظه که دعا میکنیم و خواسته ای داریم ، برنامه دار دعا کنیم و هر چی پیش آمد خوش آمد نباشه ، لیست اهدافمون هم همرامون باشه که اگه کسی ازمون پرسید بگیم اینارو میخوام ، همشونو هم میخوام!

 

امام حسین ع .... ( پست ویرایش شد )

سلام . عزاداری ها و نذرهایی که داشتین قبول باشه و میدونم که در این ایام عزیزانی بودند که رفتند پیاده روی اربعین و خوش به سعادت اونها ، خوبه که کمی درباره این آقای بزرگوار ( امام حسین ) معرفت خودمون رو بیشتر کنیم و البته همه شما از من کم سواد ، بیشتر می دونید . 


ماجرای خلقت آدم رو همه می دونیم تا اونجا که فرشتگان گفتن خدا این چیه آفریدی و خدا گفتش که اگه راست میگین من رو از این اسمائ مطلع کنید ( بقره 31 ) اونا هم آچمز شدن و خدا به ادم گفت اینا رو از اون اسمائ مطلع کن ( بقره 33 ) خلاصه اونام کم میارن و میگن خدایا هر چی تو بهمون یاد دادی ما همونو بلدیم و خلاصه اکی ! بعدم میرن تو بهشت و توسط شیطان فریب میخورن و از بهشت دیپورت میشن بیرون و وقتی آدم خواست توبه کنه ( بقره 37 ) از یه سری کلمات استفاده کرد و خدا توبشو قبول کرد.


حضرت ابراهیم که پدر ادیان ابراهیمی میشه و از از زمان بعد ایشون تاریخ 2 قسمت میشه ، اسماعیلی ها و اسحاقی ها ، اسحاقی ها   نوادگان حضرت اسحاق که خرابکاری کردند و موندش اسماعیلی ها ، بهر صورت ، اونجا سر ذبح حضرت اسماعیل که حضرت ابراهیم تا سر سربریدن پسرش میره  ( 103-105 صافات ) خدا بهش میگه که وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ ( 107 صافات )  " و او را در ازاى قربانى بزرگى باز رهانیدیم" از اینجا یه اتفاقی تو تاریخ میفته و ملت منتظرن ببینن که اون قربانی بزرگ کیه.


سر ماجرای حضرت زکریا ، وقتی توسط جبرئیل از اهل بین مطلع میشه میگه من پسری مثل حسین ع میخوام که همونطوری بشه و سرشو ببرند و تو تشت طلا بذارن و اینا ، حضرت یحیی به دنیا میاد و ازش می پرسن تو همون ذبح عظیمی که وعده اش داده شد ، میگه نه ، من لایق برداشتن نعلین او نیستم ، اون حسین ع هست که بعد از من میاد ، کجا گفته ؟ انجیل متی باب 3 آیه 11


( متاسفانه اون سایت اصلی که بهش لینک داده شده آقا فیله رفته روش ولی من تمام منابع و لینک ها رو برای اهل تحقیق میذارم ، اما اینا هست

( ا دانلود انجیل متی - نسخه فارسی از پیکو فایل )

( سایت انگلیسی کتب مقدس

( صفحه خود کتاب انجیل متی - زبان انگلیسی )


متن منتسب 



توضیحات استاد رائفی پور ( نام امام حسین در انجیل متی )




توضیحات استاد رائفی پور ( نام امام حسین در انجیل متی ) ( سایت نماشا ) 


خب حضرت  یحیی گفتش که یه حسین ع نامی میاد و اون ذبح عظیم که پرسیده شد  این شخص همون ولی بعدش زمانی که اون شخص یهودی رو به جای مسیح گرفتن و به صلیب کشیدن و فک کردن مسیح واقعی اونه که نبود و تو انجیل برنابا  که از همون دوران مونده و این رو تصدیق کرده که مسیح به صلیب کشیده نشد ملت فک کردن ذبح عظیم همون مسیح هست.


تاریخ اینجا واینستاد ، تو شبکه ولایت در مورد امام حسین به اتفاق جالب رو نقل میکنه ، زمان کشور گشایی این خلفا ها و مسلمونا ، این میرن میرسن به یه کلیسا که یه جمله ای روی سنگ نوشته شده بوده به این مضمون ( البته اونا چون مسیحی بودن که نمی فهمیدن اشاره اش به چیه ) نوشته شده بود " آیا کسانی که حسین را میکشیند امید به شفاعت دارند ؟ " 


همچنین تو کتاب دیگه ای از همین یهودی ها به نام نبوئت هیلد ( کلیک ) اونجا باز به شخصی اشاره میکنه که چه به سر حسین ع میارن ، انگار خدا داشته میگفته اون ذبح عظیم کس دیگه است ها ! اصلا دقت کردین که خود "یاسین"  ( سوره 36 قران یس ) میتونه مخفف شده " حسین " باشه که سرش یعنی حرف ح جدا شده باشه ؟


خب برسیم به زمان پیغمبر خودمون حضرت محمد مصطفی ، جبرئیل از آینده امام حسین پیغمبر رو مطلع میکنه و خاکی از کربلا رو براش میاره که اون خاک در روز عاشورا خون میشه 


توضیحات استاد رائفی پور در خصوص تربت امام حسین (ع)




توضیحات استاد رائفی پور در خصوص تربت امام حسین (ع) ( سایت نماشا )


اون تربت همین الانش هم روز عاشورا خون میشه ، حتی کلیپ هایی هم هست که نشون میده اون سنگی که سر امام حسین ع روی اون قرار گرفت ، اون سنگ هم خون 

هم ازش خون جوشش میکنه ، 


در انجیل متّی باب 24 آیه 27 آمده است:

(همچنانکه برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می‌شود، ظهور پسر انسان نیز چنان خواهد شد، آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدیدار گردد و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه زنی کنند و پسر انسان را ببینند که برابرهای آسمان با قوّت و جلال می‌آید. اما از آن روز و ساعت هیچکس اطلاع ندارد حتی ملائکه آسمان. بنابراین شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گناه نبرید پسر انسان می‌آید.)


حتی اینجا هم اشاره میکنه که یه چیزی هست که جمیع امتها براش سینه زنی میکنن و شاهد هستیم در مراسم اربعین همه جور ادمی از سنی و شیعه و کرد و مسیحی و از کشورهای مختلف خلاصه میان.


خب الان 2 تا بحث مطرح میشه ، اول بحث اول رو جمع کنم ، از همون ابتدا که مسیح اومد یهودیت پسش زدن و در صدد قتلش بر اومدن ، حضرت محمد هم باهاش همچین کاری کردن و برخی از نزدیکانشون از یهودی ها خط میگرفتن تا اوتجا که وقتیکه امام علی ضربت خورد گفتش به خدای کعبه رستگار شدم بعدش گفت بگیرین پسر زن یهودی رو




فَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ


سرانجام تاریخ به روزی رسید که اون ذبح عظیم انجام شد ، عزیزترین خلق خدا و سیدجوانان اهل بهشت که پیامبر اسلام به مسلمونا معرفی کرد ، یحیی به اونایی که ازش پرسیده بودن و اسمشو گفته بود و وقتی همه چیز فراموش میشه و همه میان که تموم کنن کار رو و اونایی که مونده بودن دیگه خالص خالص بودن و آسمانی شدن.


در ماجرای همین ذبح عظیم شباهت هایی بین امام حسین و داستان ابراهیم و اسماعیل هست ، چاقو گلوی اسماعیل رو نبرید ، چون خواست خدا بود ، چاقو گلوی امام حسین رو نبرید چون جای بوسه خواهر و مادرش بود ، اما اونی که سر رو از پشت برید ، امام حسین میخواست بهش حجت رو تموم کنه گفت ببین ، تو این مورد رو بی خیال شود من هر کاری کردی رو ندید میگیرم ، ببین خون ازم زیاد رفته ، صبر کنی همینجا تموم میکنم اما وقاحت اون ملعون به حدی بود که گفت نه همین الان و تو همین شرایط ( حالا همین شخصیت تربیت یافته طرز تفکر یهودی هست ) و البته یادمون باشه همین شخص جانباز جنگ های امیرالمومنین هست ( گمونم صفین بود ) ولی  صفاتی داشت که به اوج اسفل اسافلین رسوندش.


بله ، قربانی شدن اسماعیل به ذبح عظیم بخشیده شد ، اون ذبح عظیم نه حضرت مسیح ( که داستان درآوردن براش که خنجر سرنوشت اینطوریه و اونطوریه و خون پسر خدا سرش هست ) ، بلکه نوه خاتم الانبیا و فرزند فاطمه س هست و اصن این جنس این آقا یه جوریه که همه رو با هر فرهنگ و نژادی رو جذب میکنه ، شنیدم میگن چون حسین از همه چیز خودش گذشت ، از طفل 6 ماهش ، از پسرش علی اکبر ، مادرش فاطمه س که بین در و دیوار مضروب و مجروح و پدرش هم در محراب نماز  مجروح ، خلاصه این اوج یه کسی هست که همه چیز و همه بستگان خودش رو در اسلام داده ، خدا چون نمیتونه مقام خدایی خودش رو بهش بده ، غیر اون هر چی بوده به این داده و مقام بالایی داره و یه جورخاصیه که نمیتونم بیانش کنم.





توضیح استاد رائفی پور در خصوص رد  پای  یهود در قتل اهل بیت  




توضیح استاد رائفی پور در خصوص رد  پای  یهود در قتل اهل بیت  ( سایت نماشا )


من اشاره کردم که بعد از ماجرای بخشیده شدن حضرت اسماعیل به ذبح عظیم همه دنبال اون ذبح عظیم بودن که ببینن اون کیه ، دقت کنید خود شخصی که نفوذی بین حواریون بود خود همون ، شبیه مسیح شد و کشته شد و دیگه هیچ اثری از اون شخص تو تاریخ نیست ، این احتمال وجود داشته که دم ودستگاه خود یهود دنبال ذبح عظیم بودن و حتی بعد از اون نبوئیت هیلد ، خواستن واو به واو اون ماجرا رو عینا اجرا کنن ، بخاطر همین نفوذی هایی داشتن در بین مسلمونا، امثال کعب الاحرار و حالا اونور آدمایی مثل شمر ، مثل یزید اینا تحت تاثیر تفکر یهودی که این داستانا رومیدونستن بودندو حالا همون زمان مشاورانی تو دستگاه یزید بودن که همونا خواستن این ماجرا همونطورکه گفته شده اتفاق بیفته ، چون اونا خط داشتن.تازه کتابی مثل نبوئید هیلد ، کتابی هست که دیگه لو رفت ، اینکه دیگه چه چیزها و پیشگویی هایی داشتن بماند ، ضمن اینکه فراماسونها ( شیطان پرستا) میگن که باید آدم خوبها رو کشت تا شیطان بهشون انرژی بده ، حالا اگه اون انسان خوب ، یه مقام والا داشته باشه و کسی مثل حسین باشه چی ؟ همچنین تو ماجرای حمله به خیمه ها ی ابا عبدالله یه سری با قیچی حمله کرده بودن ، واقعا چه هدف شومی داشتن ؟



به یه چیزی دقت کنید ، یهودیت فعلی دین نیست بلکه نژاده و باید برای یهودی بودن مادر یهودی باشه ، طبق عقاید مسخری یهودی و انحرافیشون بعضی از فیلم هاشون که من دیدم اصن یه طرز تفکریه که یه ملت رو به انحراف میبره.



اما اینور ما یه چیزی داریم به اسم اربعین که خیلی هم سفارش شده و حتی برخی از ائمه دعا کردن برا اونایی که اربعین میرن زیارت ، درسته شلوغه اما پیام هایی داره.

تصور کنید برا امام شهیدی که ملت اینطوری راه می افتن میرن ، امام زندش بیاد چقدر ملت میرن ؟ خودشون از هم پذیرایی میکنن ، خودشون هوای هم رو دارن ، این اونج تفکر شیعست .


از خدا میخوام زودتر ظهور امام عصر عج رو برسونه که درکنارش حضرت مسیح هم بازمیکرده و دنیا همونطور که وعده داده شد به صالحین میرسه


جملات انگیزشی 4

اگر ...



اگر زندگیت بر این جمله بنا شده باشد که " هیچ چیز غیر ممکن نیست " ، اگه کسی بهت بگه نه ، تو بهش میگی تازه اولشه!

 





راه موفقیت


موفقیت یه راه صاف و مستقیم نیست ، یه وقتایی میره ته دره و بعد دوباره میره سمت قله

 


منتظر نباش


منتظر نباش ستاره بخت و اقبال خودشو با تو تطبیق بده تا موفق بشی ، صورت فلکی خودتو بساز

 


تفاوت بین انسانها


چیزی که بین انسانها تفاوت ایجاد میکنه ، اینه که وقتی واقعا برای چیزی تلاش کنی ، دیگه هیچ جوره نمی تونی بیخیالش بشی

 


مهم نیست


مهم نیست بقیه راجع بهش چی میگن ، مهم نیست بقیه بهت چیا میگن

 


بفهم قبل از اینکه ...


تو باید بفهمیش قبل اینکه واسه بقیه قابل فهم بشه

 


اجازه نده که ..


اجازه نده که هیچکس ، دوست ، خانواده ، آشنا ، معلم یا هر کس دیگه ای بهت بگه : " رویایی که برا خودت یا خانوادت داری ، غیر ممکنه " چون ممکنه! لطفاینو گوش کن و احساسش کن ، از صمیم قلب دارم میگم بهت ، هر چیزی که بخوای میشه!

 


تمام کاری که باید بکنه اینه که ...


تمام کاری که باید بکنی ، اینه که بذر خودت رو بکاری ، بهش آب بدی و باورش داشته باشی ، همین باعث شده که انسان های موفق در جایگاه موفقیتشون قرار بگیرن ، چون هیچوقت باورشون رو از دست ندادن ، باید به مقصدت ایمان داشته باشی و شروع به کار کنی.زمان کمتری راجع بهش حرف بزنی و زمان بیشتری رو صرف اینکه عالی بشی و بهش برسی.

 


خودت رو در اون موقعیت موفقیت قرار بده ...


مثلا اگه داری کاری رو انجام میدی و دوست داری که کاری که عاشقش هستی رو انجام بدی ، بعد از کارت انو انجامش بده

 

 

باید شروع کنی


باید شروع کنی به ساختن رویاهات ، برندت یا هر چیز دیگه ای که همیشه میخواستی

 


اگه انجامش ندی


اکه انجامش ندی ، هیچ چیز ممکن نخواهد بود ، اما اگر سعی کنی انجامش بدی حداقل امید داری ، اکثر مردم حتی شانسشون رو هم امتحان نمی کنن ، اکثر آدمها که امتحان میکنن به راحتی متوقف یا تسلیم میشن .

 


تعداد خیلی کمی


تعداد خیلی کمی تلاش میکنن ، تلاش میکنن و تلاش میکنن و هیچوقت تسلمی نمی شن و اینها همون هایی هستند که به موفقیت و پیروزی می رسند.

 


  اگه میخوای به چیزایی که میخوای برسی


اگه زرق و برق میخوای

اگه جت شخصی میخوای ، کار کن ! اینطوری بدستش میاری !

 


پل بین رویا و واقعیت ...


پل بین رویا و واقعیت ، کار کردنه


یه رویا همیشه رویا می مونه اگه شهامت کارکردن رو نداشته باشی

 


اسمش توهمه!


رویا پردازی بدون کار اسمش توهمه!

 


ایده های بی نظیر تو ..


تو ممکنه ایده های بی نظیری داشته باشی ، باید روی خودت حساب کنی ، نباید بگی این ایده یه ایدست مثل ایده های دیگران ، جوری که تو بهش فکر میکنی و انتظار داری که عملی بشه خاص خودته و فقط خودت میتونی اونطوری عملیش کنی!

 


صحبت افراد بازنده اینطوریه !


دنبال دلیل و بهانه نباشین ، چون این صحبت برای افرادیه که ما بهشون میگیم بازنده!تو باید مشتاق باشی و فقط روی انجام دادنش تمرکز کنی

 

 

تمرکز  کن ...


تمرکزت رو روی یک چیز بذار ، روی یک نقطه و با تمام انرژیت فقط همون نقطه رو آبیاری کن ، اگر آب موجود رو روی دونه های زیادی بریزی ، برای یه دونه آب زیاد و کافی نخواهی داشت دیگه ، پس فقط تمرکز کن

 


اینطوری به واقعیت می پیونده ...


استیوجابز گفت که اگه به اندازه کافی به چیزی که میخوای باور داشته باشی ، انوقته که میتونی ببینیش ، چون اون موقعست که دیگران هم باور میکنن و اونها هم شروع به تولید میکنن ، پس تو باید هر روزت باورت به رویات رو تقویت کنی و پرورش بدی ، اینطوری به واقعیت می پیونده

 

 

 

 

 

2 تکنیک طلایی برای موفقیت

 

شما نمی توانید متوسط باقی بمانید چرا که متوسط بودن ، "شرایط و افراد متوسط" را جذب می کند.شما باید عالی باشید چرا که در این صورت افراد و شرایط عالی را به سمت خود جذب خواهید کرد.اما زمانی که معمولی باشدی ، شرایط و افراد معمولی را به سمت خود جذب میکنید.

 

اصل شماره 1


یکبار هدفتان رو بلند و واضح بگوئید ، سپس ساکت شده و برای آن تلاش کنید.

 

تنها یک مرتبه ، آنچه را که می خواهید ، تصور و توصیف کنید ، پس از آن باید خودتان را مسئول حرفی که بر زبان آورده اید بدانید.حتی میتوانید آنرا به دوست خودتان هم بگویئ تا آنها نیز شمار ا مسئول بدانند اما پس از آنکه یک مرتبه آنرا بیان کردید دیگر صحبت نکنید و اقدام کنید.

 

هر نتیجه ای که در زندگی بدست می آورید ، حاصل اعمال شماست ، حالا اگر آن نتایجی را که میخواهید بدست نمی آورید باید بدانید که رشد کردن یک درخت ، از یک بوته زمان بیشتری نیاز دارد.بله ممکن است بگوئید که 3 ماه است که درس میخواندی ، مکن است بگوئید که یک سال است که در حال تلاش کردن هستید ، بله ممکن است بگوئید که 2 سال است که در خال زمت کشیدن هستید با این وجود نتیجه ای نمی گیرید ، اگر می گوئید که 2 سال است که در حال تلاش هستید پس میخواهید سی سال بعد زندگی خود را چیکار کنید؟ بنابراین موفقیت نیاز به زمان دارد.باید تلاش کنید ، هدف خود را بگویید ، روی کاغذ بنویسید و به آن نگاه کنید و برای رسیدن به آن تلاش کنید.

 

همیشه دنبال تایید دیگران نباشیم که به آنها بگوئیم میخواهیم در میان افراد برتر قرار بگیریم ، ساکت شویم و به جای آن تلاش کنیم و به دیگران نشان دهیم که توانایی آنرا داریم. ما گاهی دروغ می گوییم که میخواهیم عالی باشیم ، می گوییم می خواهیم پیشرفت کنیم و در زمینه کاری خود خبره باشیم ، بیش از حد صحبت میکنیم ،دست از صحبت کردن برداشته و تلاش کنید.

 



اصل شماره 2


به خواسته خود پایدارو در انجام آن متعهد باشید

 

برای هدفتان سخت تلاش کنید ، در تک تک فرصت هایی که بدست می آورید ، هر شانسی که بدست می آورید.همچنین برای بدست آوردن اهداف کوچکتر نیز سخت تلاش کنید. مثلا اریک توماس ( گوینده ) هر روز ساعت 3 صبح بلند میشود و هر روز ورزش میکند ، برخی از کارهای کوچک را هر روز انجام میدهد .

 

اگر میخواهید ظرف بشورید ، آن کار را کامل و با دقت انجام دهید ، اگر قرار است خانه را تمیز کنید ، آن کار را کامل و با دقت انجام دهید ، در محل کار خود وظایف خود را کامل انجام دهید ، تنها زمانی که حس خوبی دارید ، کار نکنید ، هر روز تلاش کنید ، هر روز کار کنید.زمانی که به اهداف خود پایبند باشید به راحتی موفق می شوید.شما در تلاش برای انجام کارهای بزرگ هستید در حالی که به انجام کارهای کوچک توجه نمی کنید.

اگر به اهداف کوچک خود پایبند باشید روزی به خود خواهید آمد و خواهید دید که پیشرفت زیادی کرده اید.

 

اگر دستیابی به اهداف آسان بود ، هر کسی میتوانست به آنها دست پیدا کند.چیزی در درون شما وجود دارد که باعث می شود متوسط نباشید.هیچ یک از ویژگی های شما متوسط نیستند اما همیشه محتاط هستید زیرا متوسط بودن آسان است.متوسط بودن آسان است.

 

ممکن است مادر ، پدر و حتی معلم شما به شما کمکی نکنند و شما را باور نداشته باشند اما ایمان دارم که شما عالی هستید و شما به چالش کشیده می شوید تا عظمت خود را درک کنید. شما به چالش موفقیت دعوت شده اید که در تک تک فعالیت های خود عالی باشید.واقعا حس خوبی دارد که در راستای عظمت خود به پیش می رویم.

 



به خاطر داشته باشید اگر انجام آن آسان بود ، هر کسی میتوانست انجامش دهد ، شما به هیچ وجه معمولی و متوسط نیستید و دوست ندارید که حتی یک روز دیگر از زندگی خود را در شرایط معمولی به سر ببرید.

 


یا شگفتی آفرین باشید یا فراموش خواهید شد.

 

جملات انگیزشی 3

وقتی 3 برابر دیگران مقصریم


یادمون باشه وقتی که انگشت اشاره مون رو میگیرم سمت بقیه و میگیم :

" پدر ، مادر ، دوست ، آشنا ، فامیل ، جامعه ، ملت ، آمریکا ، اروپا  ، مریخی ها ، فرازمینی ها ، یوفوها و ... " اینا همه مقصرن و باعث شدن من به هدفم نرسم ، در واقع من بصورت ناخودآگاه ، با یک انگشت بقیه رو نشون میدم اما با 3 انگشت  به خودم اشاره میکنم دارم و دارم  میگم  من 3 برابر بیشتر مقصرم !





به جای ناله کردن ( چـ.ـس ناله کردن ) کاری کنیم


کلیپ های انگیزشی رو که نگاه میکردم همه اونها اشتراکا یک حرف میزدن ، دست از ناله کردن برداریم و کاری کنیم ، دست هامو بزنیم سرزانومون و بلند شیم ، یکی از مهمونای ماه عسل ، یک عزیز ابوالفضل نامی بودن که داستان زندگیشون و عزم و ارادشون بسیار تحسین بر انگیز بود ، ایشون هم دقیقا همین حرف رو زدن که به جای ناله کردن ، بلند شیم و کاری کنیم ..





چطور نگاه میکنیم ؟


خدا وکیلی چطور به زندگی نگاه می کنیم؟ اگه شما به من یک شاخه گل هدیه بدید ، من چطور باید با این هدیه شما برخورد کنم؟


1.همش نگران این باشم که این گل پر از تیغ و خاره و بگم نمی خوام این گل رو ، پوست دستم رو زخمی میکنه و این هدیه رو رد کنم؟!


2.تشکر کنم و بوش کنم و از عطرش سرمست بشم و در حالی که حواسم به خارهاش هست تشکر کنم و بگم ممنونم از این هدیه زیبا که باعث شد روزم زیبا شروع بشه؟


آره ، ما انتخاب میکنیم! میتونیم روزنامه رو برداریم و یه راست بریم صفحه حوادثش که بله فلانی فلان کار رو کرد و قتل های زنجیره ای کرد و اون یکی اسید ریخت رو نامزدش چون بلد نبود ابراز عشق کنه یا نگاهی به صفحات دیگه هم بندازیم و از موفقیت های دیگران هم باخبر بشیم و بگیم تو این اوضاع هم میشه پول پارو کرد ، میشه موفق شد ، میشه رتبه 1 آورد!





ورودی ها ضمیر ناخودآکاه ما چیه ؟ اخبار غم و غصه و بد بختی و اون اهنگ حال منم خرابه ؟

یا نه ، اخبار شاد و انرژی بخش با ترانه های مثبت و مثلا اون اهنگ یه صبح دیگه که ثانیه های تو داره میره!





پ.ن : ویدیوها اضافه شد!

جملات انگیزشی 2

صبح ها که از خواب بیدار میشین  ، انگیزتون چیه ؟







دلیلتون چیه ؟


  • صبح ها که از خواب بیدار میشی انگیزت چیه؟
  • دلیل کاری که الان داری میکنی چیه ؟ چرا داری انجامش میدی؟
  • دلیلتون برای زندگی چیه؟
  • واقعا میخوای در مسیر موفقیت ، همه اهدافت رو خلق کنی ؟ مطمئنا خسته میشی!

 


پیداش کن


  • اگه میخوای یه زندگی موفق داشته باشی ، یه زندگی پر از موفقیت و خوشبختی ، باید هدفت رو پیدا کنی

 


اگه ندونی


  • اگه ندونی هدفت چیه ، اگه ندونی انگیزت چیه و از چی الهام میگیری ، اونوقت هیچ دلیلی برای بهتر کردن زندگیت نداری
  • چطور میتونی زندگیت رو ارتقا بدی اگه دلیلی برای اینکار نداشته باشی؟

 

 

اگه هدف و انگیزه داشته باشی


  • اگه یه دلیل قوی داشته باشی بهت قدرت مضاعف میده
  • پاهای بیشتری بهت میده ، زمان بیشتری بهت میده ، جرات بهت میده

 

 

تو فرق میکنی


  • چرا تو با بقیه که دارن همین کارها رو میکنن فرق میکنی ؟
  • چی تو رو برجسته کرده ؟ چرا تو انقدر مهمی ؟

 


جوابت رو پیدا کن


  • جواب این چرایی رو پیدا کن
  • جواب این چرایی ، تو رو به جلو هل میده حتی وقتی احساس میکنی دیگه قدرت بلند شدن و ادامه دادن نداری
  • جواب این چرایی ، به تو قدرت جنگیدن میده زمانی که بقیه تو رو به حساب نمیارن

 

ثابتش کن


  • میخوای به اونایی که میگفتن نمیتونی اثبات کنی که اشتباه میکردن؟
  • اینکه ثابت کنی حق با تو بوده؟

 

 

هدفت چیه؟


  • هدفت رو بنویس!
  • هر جا میری با خودت ببرش
  • عمیقا حسش کن
  • هر روز به خودت قول بده که رویاهاتو زندگی خواهی کرد ، بدون هیچ عذر و بهانه ای



یکی منتظره که


  • یکی منتظره که گند بزنی
  • یکی منتظره که تسلیم بشی 
  • یه نفر منتظر اینه که شکستت رو ببینه

 


چالش


  • وقتی زندگی به چالش کشیدت ، چیکار میخوای بکنی ؟
  • وقتی در بدترین نقطه زندگیت بودی ، میخوای تن به شکست بدی یا یه حرکتی بکنی برا موفقیت؟

 


حواست باشه


  • پشت سرت رو نگاه نکن ، فقط یادت باشه از کجا اومدی!
  • اجازه بده انگیزت تو رو به جلو هل بده
  • وقتی چیزی رو که میخواستی و بهش رسیدی ، اون لحظه رو جشن بگیر
  • وقتی زمین خوردی ، بلند شو ، گرد و خاکت رو بتکون

 


وقتی هدف و انگیزتو پیداش کردی


  • هر اتفاقی هم که بیفته بازم بی خیالش نمیشی
  • این تکه از تو هیچوقت عوض نمیشه ، این انگیزه هیچوقت از بین نمیرده
  • این هدف همیشه زندست
  • مهم نیست زندگی چند بار زمین میزننت ، هدفت هر بار از زمین بلندت میکنه
  • این همون چیزیه که من بخاطرش برای رویاهم میجنگم
  • این همون چیزیه که من بخاطرش هیچ جواب "نه" ای رو نمی پذیرم
  • وقتی زخمی شدی باز ادامه میدیش
  • تو روزهای ابری و طوفانیت ، دنبالش مینکی و ادمه میدی 
  • هدف اون چیزیه که به وجدت میاره
  • هدف اون چیزیه که باعث میشه صبح زود از خواب بیدار بشی
  • هدف اون چیزیه که همیشه آتش درونت رو روشن میکنه

 


هدف میتونه نخواستن یک چیز باشه


  • مثلا کسی رو در گذشته دیدی و با خودت میگی ، زندگی من مثل اون نمیشه

 


من انجامش میدم!


  • مهم نیست چی پیش میاد
  • خانوادم روی من حساب کردن
  • دوستام روم حساب میکنن
  • من روی خودم حساب میکنم

 

تماس از محک

ضرب المثلی هست که میگه تو نیکی کن و در دجله انداز ، که ایزد در بیایانت دهد باز

البته امروز چند تا اتفاق افتاد ها ولی یکیش همینه


من هر ماه مبلغی رو به عنوان انفاق به موسسه محک کمک میکنم  ، امروز هم مثل روزای دیگه کارامو داشتم میکردم و به این فکر میکردم که آیا مسیری که در پیش گرفتم برای موفقیت آیا اصلا درسته ؟ تو همین فکرا بودم که دیدم یه شماره ناشناس 021 بهم زنگ زد ، شمارش رند هم بود ، اولش نگفتم الو تا ببینم کیه ، اونم اولش حرف نزد ، بعد یه مکث کوتاه گوشی رو برداشتم و از سالن رفتم بیرون.





گفتم که سلام ، بفرمائید ، دیگه شروع کرد دیگه ، یه خانمی بود که میگفت از محک تماس گرفته و از اینکه هر ماه مبلغی هر چند کم رو ( البته دقیق اینو نگفت ) کمک میکنم خیلی تشکر کرد و اینا و چند تا سوالم پرسید.ازش پرسیدم که میشه مو رو بلند کرد و اهدا کرد به اونجا ، گفتن نه ، اینو نداریم. پرسیدم که امکانش هست حضوری بیام محک و یه بازدید داشته باشم  از اونجا ، گفتش آره و یه شماره بهم داد گفتش زنگ بزن به اون و هماهنگ کن و بیا.


یه روز باید برم محک ، خیلی دوست دارم برم ! 


پ.ن = دوست دارم 3 تا کار رو تو این دنیا انجام بدم

1.رفتن به بیمارستان سلولهای بنیادی و کمک به بانک مربوطه

2.رفتن به موسسه محک 

3.پر کردن کارت اهدای عضو


پ.ن 2 : برای کمک ماهانه به محک لازم نیست ماهی خیلی کمک کنید ، حتی با ماهی 1000 تومن هم میشه ، باور کنید از پولی که کمک میکنید ، اون پول برکت پیدا میکنه


پ.ن 3 : من همیشه از کد ussd  برای کمک به محک استفاده میکنم و پیشنهاد هم میکنم اگه میخواین ماهانه کمک کنید ، اول یه تماس بگیرید یا از تو سایت ثبت نام کنید تا به شما یه شناسه بده ، البته خیلی شاید مهم نباشه ولی بهر حال من شناسه ام رو گرفتم


*733*23540#

چشم تنگ دنیا دار را یا قناعت پر کند یا خاک گور...

امان از ارث و میراث که پیوندها رو پاره میکنه و قشنگ گند میزنه به تمام خاطرات و پیوندهای فامیلی 


مادربزرگ جانم ، جات خالی ، این بچه ها یی که امروز یاغی گری پیش گرفتن رو فقط تو میتونستی افسار بزنیشون ، اونایی که افسار پاره کردن و  اشک بابابزرگ رو در آوردن ، چرا اونایی که بیشتر دارن حرص بیشتری دارن ؟ اندازه یهودی دارن ولی بازم چشمشون دنبال مال و منال بقیه است.


امیدوارم خونه ییلاقی نره دست دایی بزرگه ، اگه بره برای همیشه و تا ابد پای ما از اون خونه و ییلاق می افته. خدایا خودت اینایی که امروز زورشون به یه آدم پیر میرسه و اشکشو درآوردن که رفت خونه خاله مثل ابر بهار گریه کرد ، خودت عاقلشون کن .