ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

نمازاول وقت

سلام . یه سری اتفاقا یه جوری هستند که اگه هزاران بار برای بقیه تعریفشون کنی اصلا انگار براشون قصه یا افسانه ای تعریف میکنی که باورشون نمیشه اما وقتی برایخودت اتفاق افتاد و یه سری چیزها رو به چشم خودت دیدی و یه سری شیرینی ها رو با تمام وجودت حس کردی ، بهش ایمان که نه ، یقین میاری.


بخواین باور کنید، بخواید هم باور نکنید اینها برای من اتفاق افتاده.


یه روز تصمیم گرفتم با خدا یه عهدی ببندم و بهش تکیه کنم و نمازم رو سر وقت یا در اولین وقت بخونم و از زمانیکه اینکار رو کردم و مقید به خوندن نماز اول وقت کردم( نه صرفا فقط خوندن نماز بلکه وجه اینکه حتما سر وقت باشه و اول وقت باشه ) اتفاقای عجیب غریبی برام میفته که نمونش امروز بود و البته همه اش برای من نشونست که این کارم یعنی خدا با اینکارم حال کرده و میگه خیلی باهات حال کردم اول وقت نمازمیخونی و باهات حال کردم.


اتفاقای مختلی برای من افتاده که کامل حس کردم اون لطف و رحمت خدا رو ،که در ادامه داستانش رو میگم ولی خود خوندن نماز یعنی غرورت ، هرچی که هست ، هر کی که هستی رو میشکنه ، خرد میکنه غرور رو و اون غرور کاذب رو


یکی از هزاران اتفاقات عجیب غریب آثار نماز اول وقت :

امروز صبح رفتیم خونه دایی جان که کلی خوش گذشت و حوالی ساعت 5 غروب ، حالا کمتر یا بیشتر راه افتادیم سمت خونمون که یک ساعتی فاصله داره و اگه ترافیک بشه بیشتر و نهایت 2 ساعت . وقتی وارد ازاد راه شدم گفتم که سر قولم بمونم و نگذارم وقت بگذره و رسیدم خونه نمازمو بخونم و مثلا ساعت 7 میرسیدیم خونه و تو اولین پارکینگ آزاد راه زدم کنارکه نماز مغربم رو همونجا بخونم ، ساعت حوالی 6.10 دقیقه بود و پدری گفتن که نه ، بریم خونه نماز بخون ومنم گفتم نه ، همین الان باید همینجا نماز بخونم ولو سرد باشه یا سرما بخورم و البته از قبل و زمان شروع عهدم با خدا ، مختصاتش رو از تو گوگل ارث در اوردم و جهت قبله اش رو در اوردم و فقط نماز مغربم رو خوندم و بعدش راه افتادیم سمت خونه.


از پارکینگ در اومدیم و سریع سرعت رو ورسوندم 70 تا و بعدش تونل و تا اخر آزاد راه ، وارد شهر شدیم و وقتی که میدون دومی رو که رد کردیم و افتادیم تو سرازیری یه وقت دیدم گاز ماشین دیگه کار نمیکنه و اصلا ماشین گار نمیخوره ، فلاشر ماشین رو زدم و زدم کنار ، حالا مشورت کردیم که چیکار کنیم ؟ زنگ بزنم امداد خودرو؟ بریم مکانیک بیارم ،چون کلا ماشین که گاز نمیخورد اصن یک قدم هم نمیشد رفت و من چقدر خدا رو شکرکردم که حداقل داخل شهر این اتفاق میافتاد ، اگه تو ازاد راه یا تونل این اتفاق می افتاد چیکار میکردیم؟ اون با اون پیچ هایی که بود و تصور کنید یه ماشین وسط تونل خدا نکرده خراب بشه بعد یا ماشین تو همون لاین با سرعت حداقل 80 تا داره میاد و اصن فکر کردن بهش وحشتناکه .


خلاصه من گفتم بریم زنگ بزنیم 133 بیاد ، بریم یه مکانیک بیاریم ، تونست همینجا ماشین رو سرپایی درست کنه ، نتونست ماشین رو بوکسول کنیم تا یه جایی ، ماشین رو درست کنه.


اونایی که ماشین دارین ، هیچوقت اونایی که تو راه ماشنشون خراب شده رو مسخره نکنید ،چون سرتون میاد ، شاید بدتر ازاونا، خلاصه حواستون باشه.


به آزانسیه گفتیم ما دقیقا فلان جائیم و کاپوت ماشین بالاست ، خلاصه اومد و گفت چی شده  و ما شرح وضعیت دادیم ، همونجا اومد ماشین رو یه نگا انداخت و سریع درستش کرد و دیگه کار به مکانیکی نرسید!!!خدا رو خیلی شکر کردیم ....


+ یادمه سر نماز و در قنوت من به خدا گفتم : عزت و بزرگی از ان شماست خدای خوبم ، تکبر تنها شایسته توست و من هیچ کس نیستم و هر چی که هستم یا دارم رو تو ای خدا به من دادی ، خدایا تو دستم رو بگیرو بکشم بالا که هر کسی رو که تو بلندش کنی کسی نمیتونه زمینش بزنه و هر کسی که تو زمینش بزنی کسی نمیتونه بلندش کنه .


از این اتفاقا که تو زندگی ادم میفته ،متوجه میشه اون خدای بالا سرش، حواسش به کسی که به فکرش هست و پا روی غرور و تکبرش میذاره و همه چیز رو از ان خود خودش که خداست ، هست و اگه اتفاق بدی هم درانتظارش باشه یا ردش میکنه یا با نظر رحمتش بهش ، ردش میکنه.


خدایا ، هزاران هزار بار شکرت ... ، الان که بهش فکرمیکنم از اینکه هنوز فراموشم نکردی و هوامو داری بهم قوت بیشتری میده که روی عهدم بمونم چون میدونم حواست خیلی بهم هست ، خدایا شکرت

نظرات 5 + ارسال نظر
فاطمه دوشنبه 25 دی 1396 ساعت 23:31 http://heartwritings.blogsky.com/

سلام
دلم لرزید اون قسمتی که تکبر فقط شایسته توست دقیقا درسته
خیلی از مشکلات و تنبلی ها بر میگیرده به تکبرمون اگه این نباشه خودمون آرومتریم
چقدر خوب بود این پست
ممنونم

خواهش میکنم
بزگوارین شما

banooye bahar یکشنبه 24 دی 1396 ساعت 20:18 http://khaterateman95.blogsky.com/

سلاام:)
شما از مجید منظورتون مجید خراطها ست؟اینو که میشناختم امروز اهنگو سرچ کردم متوجه شدم
اهنگو دوسش نداشتم چون کلا قبلا هم اهنگاشو دوست نداشتم-.-

سلام.
عه! من نگاهم با شما فرق میکنه شاید از سبک یا یه خواننده کلا خوشم نیاد ولی چیزی که از خوانننده یا شخص سوژه میشه رو دنبال میکنم ببینم اصلش چیه مثل اون کلیپ سمیه نرو یا کریم تو مسلمون نیستی

اون اهنگ هم وضع مشابهی داشت.

Baran یکشنبه 24 دی 1396 ساعت 18:20

سلام بر شما
ممنون از خوش آمدگویی ....
بله.خدارو هزاران هزارمرتبه شکر.الهی شکر

درود بر شما باران بانوی عزیز

بهامین شنبه 23 دی 1396 ساعت 17:28

همیشه تواوج ناامیدی و نقطه کور زندگی خدا از راه می رسد
خدا بهترینه.

منم دعا کنید زیاد

همینطوره که مییگین . محتاجم به دعا / چشم ، شما هم برای من دعا کنید

Baran جمعه 22 دی 1396 ساعت 20:15 http://haftaflakblue.blogsky.com/

خدایا شکرت

سلام - به وبلاگم خوش اومدید و ممنون از حضورتون
صد الته که خدارو هزار مرتبه شکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد