ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

ایده های یهویی

این عکس رو داشته باشید تا برم برگردم تا توضیحات لازم رو بهش اضافه کنم!



بعدا" نوشت :

یک روز به ذهنم رسید که جدای از هر چیزی ، اینکه 2 بعد برای انجام یک کار جلوی چشم آدم باشه ، بهش خیلی کمک میکنه که

1.بعد نعمت ها

2.بعد پله های تحقق در مسیر خلق هدف


اینها رو مثل دنباله های بادبادک که حلقه مانند هست درست کردم و به هم چسبوندم.


نخست.بعد نعمت ها


همیشه یادم باشه که چه چیزهایی دارم که باید شکر گذارشون باشم و نگذارم این نعمت ها از دست برن که افسوس میخورم


1.نعمت سلامت

2.نعمت اراده

3.نعمت ورزش ( اراده )

4.نعمت جوانی ( و زندگی و اینکه هنوز زنده ام و نفس میکشم )


دوم.پروسه تحقق یک هدف


1.هدف

2.اراده / انگیزه

3.تلاش تا اخرین لحظه

4.نماز و دعا

5.ورزش

6.پشتکار و دست نکشیدن

7.حفظ روحیه و نشاط

8.نا امید نشدن و صبور بودن


توضیحات تصاویر


کودک و پدر و مادر


راستش این تصویر رو خیلی دوست دارم ، شاید عکسش رو دادم به فرش بافی که قالیچه اش رو برام درست کنه ، باید یادم باشه که من زمانی کودک بودم و پدر و مادرم برام خیلی زحمت کشیدن ، سختی های گذشته و اون دوران نباید یادم بره تا بتونم جبران کنم.


انگشت های گره خورده


بهش میخوره که یه دختر و پسری ، انگشت کوچیک هاشونو به هم گره زدن و قفل کردن ، یعنی به هم قول هایی دادن و زمانی که بهش نگاه میکنم باید یادم باشه که من هم به خودم و همسر جان آیندم قولهایی دادم که باید بهشون متعهد بمونم.


سایر موارد


هر کدومشون در تقویم زندگی اضافه شدن به این مجموعه که پیام های خودشون رو برام دارن و عاشقشونم 



نام خدا و ابرها

باد ، اشکال مختلفی به ابر میده ، بهشون دقت کردید؟ 2 تا ابر دیدم که بهشون میخورد به شکل الله در اومدن ، نظر شما چیه ؟



ایده های ساده آشپزی!

من آشپزی رو خیلی دوست دارم و در زمینه های زیر ، میتونم یه غذای خوب ، بعنوان خروجی بدم!


1.ماکارونی + ته دیگ طلایی ( درجه استادی )

2.قیمه 

3.قورمه سبزی

4. انواع سیب زمینی سرخ کرده


چند وقت پیش ، یه سری عکس تو تلگرام دیده بودم که ایده های بدی نبود ولی از عکس اونجا تا به عمل رسیدن نتیجه ای که من باید بگیرم ، فاصله ی زیادی بود!


ایده ها





خروجی آشپزی من





نتیجه گیری


اینا ظاهرشون سادست ولی باید 2-3 بار غذای سوخته به اهل منزل یا شوهر جان داد تا خروجی یه چیز ایده ال بشه!




آزمایش بعدی


این پست رو در وبلاگ بهامین بانو خوندم و به نظرم بد نیست اینم یک تستی بکنم! خروجی باید جالب باشه!




سربازی دخترا

خب الحمدالله دخترا هم باید برن سربازی و نمی تونن بعد کنکور بگن خب الان که اگه قبول نشدم ، عوضش سالهای دیگه وقت دارم! اونوقت در 2 راهی کنکور و سربازی هستن و میرن بالای برجک نگهبانی میدن! آموزشیشون رو بگو!با این شرایط دیگه هیچ پسری از سربازی رفتن فرار نمیکنه!




این ویدیو در سایت نماشا ( کلیک )

پیشنهاد نوشت :
+ 6 سال پیش این مطلب طنز نوشته رو در وبلاگم تو پرشین بلاگ نوشتم و توصیه میکنم بخونیدش! ( کلیک )

اینستا و عروسک هاش!

من عاشق عروسک سنجد و برنامه های عروسکی ای مثل بستنی ها ، آقای جیکو ( پلیکان ) و این اواخر جناب خان تو خندوانه بودم ولی الان ویدیوهای کوتاه عروسکی داخل اینستا رو ترجیح میدم! معروفترینش عروسک لقمه هست و اون یکی که برام جالب بود ، عروسک شیکام بود!


عروسک شیکام


فک نمی کردم سالن های اکستنش و اینا ، عروسک داشته باشن برای تبلیغ! اما اینم جالب بود .






عروسک لقمه


در یک کلام ، دابسمش هاشون عالیه!





دابسش کریشنا

( اینستا)



دابسمش دافی 

( اینستا)

یه ضرب المثلی هست که میگه ...

کار را که کرد؟ انکه تمام کرد!


زندگی و مسائلش مثل بازیه  ، امروز حوالی ساعت 3 بعد از ظهر متوجه شدم که باید با مسائل زندگی بازی کرد تا توش حرفه ای بشی و بزنی رو دستش


تو سربازی یه شعاری میدادیم این بود که ( البته زیاد بودا الان خیلی خاطرم نیست ولی یک بیتش این بود ...


+ روحیه! عالیه!


دفتر امتیاز ماهانه


بهترین راه برای خود سنجی در مسیر موفقیت ،  دفتر امتیاز ماهانه است!


تا به الان ، شاید پست های متفاوت انگیزشی درباره موفقیت نوشته باشم ، می دونید موفقیت مثل شکوفه های گیلاس یا هلو در فصل بهاره ، یه دفعه ای ظاهر نمیشه و مراحلی رو باید بگذرونه تا بشه اون! موفقیت و تغییر شخصیت هم یک روزه نیست ، فاکتورهای مختلف و عوامل محیطی درش تاثیر گذار هستن و ممکنه بهش جهت بدن ، برای من اروم طی شد و امیدوارم این مسیر خودباوری ادامه دار باشه .


نکته فوق العاده مهم اینکه انگیزه انجام یک کار ، نباید هیجانی یا لحظه ای باشه! یعنی تا یک کلیپ انگیزشی دیدم یا دچار هیجان کاذب بر اساس عوامل محیطی شدیم بگیم دیگه تمومه نه! انگیزه باید دائمی باشه و انگیزه هیجانی لحظه ای سریع و به یک یا دو روز نکشیده ، انرژیش تحلیل میره!



راستش متوجه نکته جالبی شدم ، تاثیر گذار و پر اهمیت ، اما بذارید یه خاطره براتون قبلش بگم ، من قلم چی میرفتم تو قبل کنکور بعد اونجا بهمون گفتن شما دفتر برنامه ریزی و اینکه چند ساعت در طول روز درس میخونید رو پر کنید و اگه درسی رو نخونید و ساعت مطالعه اش 0 بوده با خودکار قرمز یه صفر جلوش بذارید! خود کارشناس های همونجا میگفتن که بچه ها بعد از چند هفته دفترشون گم میشد! گرفتید؟


خودمونی تر میگم ، در مسیر موفقیت پرنده های تنبلی و افسردگی دور سر ادم میچرخن و یه لحظه هایی میگن ولش کن امروز حسش نیست بنویسی ، فردا بنویس که چیکار کردی ، فردا هم میگه باشه پس فردا ، پس فردا میگه راستی پریروز دقیقا چیکار کردیم ؟ حالا دقیق هم ننوشتی ، ننوشتی خیلی مهم نیست ، اصلا ننویس!


من یک دفترچه یادداشت برنامه ریزی دارم که توش پره از تاریخ های پراکنده! یعنی روزهایی که باید مینوشتم که چیکار باید بکنم و ننوشتم به دلیل بالا ، این قضیه تا دیروز پریروز ادامه دار بود تا اینکه در کشاکش من میخوام و تنبلی میگفت بی خیال ، گفتم خب من بیام برای کارهای روزمره ام یک امتیاز در نظر بگیرم ، 20 مورده تقریبا و اگه همه اش انجام بشه ، حداکثر 6000 امتیاز میشه . 


اینکار خوبیش اینه که ادم میدونه چیکار باید بکنه و براش برنامه ریزی میکنه و از نوشتن فرار نمیکنه . بخاطر همین من یک دفترچه کوچک همراه و یک دفتر بزرگ ( 200 برگ a4 ) دارم ، تصمیم گرفتم هر روز حساب کنم امتیاز من در طول روز چقدر میشه و در پایان روز روی نمودار بیارمش . 



در طول روز ، کارها رو طبق لیست دفترچه همراه انجام میدم و شب قبل از خواب حساب میکنم که چقدر امتیاز گرفتم! بچگانه ست اما در دراز مدت ماهانه تاثیر عجیبی داره . بزرگترین عامل شکستش هم ننوشتن و عدم محاسبه امتیاز هاست ، خوبیش هم ذکر جزئیات هر روزه طوری که 2 ماه بعد میدونم امروز دقیقا چیکار کردم.پیش برم ببینم به کجا میرسم.


اهان ، یک نکته دیگه ، بعد از عذرخواهی بابت قضاوت اشتباه از دختر خاله جان که اون گفتش اصلا یادش نیست و یک مورد دیگه که اونجا هم من گفتم اشتباه کردم و حرفم رو پس می گیرم احساس بهتری دارم و فکر میکنم شرایط داره بهتر میشه .( اینجا )



من درخواست یک وام هم دادم اما راستش بابتش مرددم ، اگه بگیرمش که عالیه اما به خودم قول دادم که اگه گرفتمش اول کار فعلیم رو هر طور هست تموم کنم بعد بعنوان حایزم از اون وام استفاده کنم! اولویت های خریدم رو نوشتم ، به خدا هم گفتم هر چی خیره خودت پیش بیار ، ایشالله که همه چی عالی پیش بره!


آهنگ برای گریه

زمان هایی در زندگی هستن که بخاطر   غم و غصه ها ، آدم خیلی سنگین میشه ،

 گریه اینجور موقع ها بهترین مسکن برای سبک شدنه! انشالله که همیشه شاد باشید.






زیر پوست شهر - رمز پست عدد سال

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خُودکشی

بی تعارف ، خودکشی راحت ترین راه برای فرار از وضعیت موجود و خود شخص هست نمونه اش همون 2 دختر اصفهانی که خود کشی کردن! ( کلیک )



این ویدیو در سایت نماشا ( کلیک )

اما سوال اینه که اگر ما اینقدر شجاعت داریم که خود کشی کنیم ؛ اینقدر شجاعت نداریم که جلوی ترس هامون وایسیم و اوضاع رو عوض کنیم ؟ 


استادمون حرف قشنگی زد ، گفتش اگه محیط کارت رو دوست نداری ، عوضش کن ، شما درخت نیستی! 

سریال good place - پارت 2

نقد و بررسی سریال The Good Place ( سریال جای خوب ) 



  بزرگترین ضعف این سریال


به نظرم بزرگترین ضعف این سریال اینه که بین قسمت 6 و 7 از فصل 2 ، کاراکتری وارد ماجرا می شه که اصلا معلوم نیست از کجا اومده و اصلا" از قسمت 7 اون شخصیت مدام هست ، انگار یک قسمت از سریال جا افتاده و این افتضاحه! تو سریال هایی مثل فلش یا ارو یا افسانه ها ، یه قسمت میسازن که همه میرن تو یک فیلم  دیگه و خودش یه داستان میشه و مثلا بخش هایی از سریال فلش همینطور شده ولی خب این رو همه میدونن اما تو good-place این با کدوم  فیلم قاطی شده؟ معلوم نیست. خیلی ها تو سایت ها به این مسئله اعتراض کردن اما کسی نمی دونه که چرا اینطوری شده! و این عمیقا تاسف برانگیزه!

همچنین موضوع زمانی بدتر میشه که از قسمت 7 تا 12 فصل 2 هیچ زیر نویس فارسی ای براش نیست در حالی که زیر نویس عربی براش هست!


بگذریم  ، درنهایت فصل 2 اینطوری تموم میشه که اون 4 نفر به زندگی دنیاییشون بر میگردن تا همه چیز رو جبران کنن و النور از طریق ویدیو سخنرانی چیدی جذبش میشه و به دیدن چیدی در دانشگاش میره.


سکانس هایی که دوست داشتم!


1.در قسمت 1 و 2 فصل اول = تجربه پرواز ( گاهی تو خواب تجربه اش میکنم)

2.قسمت 3 فصل 1 : زمانی که درخت هدیه تهانی ، به حرف های رکیک النور واکنش نشون میده و خشک میشه و برگ هاش میریزه و در نهایت آتیش میگیره!


3.در قسمت 7 فصل 1 زمانی که مایکل تشخیص میده که النور بد ، میتونه در جای خوب بمونه ولی در زمانی که اون رو از قطار برای رفتن به محل بد پیاده میکنه ، مسئول محل بد میگه اگه النور بد به مکان بد نره ، النور خوب همچنان باید در محل بد بمونه!( راستش دلم برای هر جفتشون سوخت )


لطفا اشتباه نکنید ، این با ظاهر خوب و معصومش ، یک بازیگر و یکی از مسئولین شکنجه مکان بد هستن که جلوی اون 4 شخصیت اصلی دارن فیلم بازی میکنن و حتی بعدا مایکل بخاطر اینکه این دختر موقعیتش رو به خطر نندازه با اون 4 نفر همدست میشه که بهشون کمک کنه )


4.در قسمت 8 فصل 2 : جایی که النور خوب وبد داستان زندگیشون رو تعریف میکنن ، عملا" بدبختی های النور خوب از النور بد ، بدتره ولی در نهایت النور بد یه جورایی تحقیر میشه بخاطر تلاش هایی که نکرده!


5.قسمت  9 فصل 1 : اردواج جیسون و جنت


6.قسمت 10 فصل 1 : زمانی که مایکل به الینور یک ساعت میده تا بتونه امتیاز های لازم برای موندن در good place رو کسب کنه.


7.قسمت 6 از فصل 2 و شبیه سازی های اخلاقی ( قطار و نجات 5 بیمار )


8.کلا" قسمت 1 و 2 فصل 2 واقعا" فانه مخصوصا" با نوع عذاب هاشون و نوع عذاب جیسون!فوق العادست!



البته عذاب های النور و تهانی هم به نوبه خودشون جالبه ، شوهر النور در این قسمت ، هر زمان که النور میخواد چیز مهمی بگه پیراهن و کتش رو در میاره و میگه من میرم باشگاه و این شاید 9-10 بار تکرار بشه!اما تهانی ، همون دختر پولدار قد بلند ،که در طول زندگی در ی عمارت بزرگ با اتاق های بزرگ و زیاد زندگی میکرد ،  حالا مجبور شده در یک خونه کوچیک زندگی کنه!

سریال good place

نقد و بررسی سریال The Good Place ( سریال جای خوب ) 


من عاشق سریال good place شدم ! شاید شما هم قسمت های اولش رو ببنید بگید وای خدای من! این دیگه چجور سریالیه؟ اینها خدا رو هم مسخره کردن؟ چطور ممکنه که یک آدم بد بیاد وسط بهشت ؟ تازه بعدش خودش رو جای کسه دیگه ای جا بزنه و یاد بگیره که بخاطر موندن در بهشت اخلاقیات یاد بگیره و کسی شک نکنه!


( یک توضیح : در برزخ هم ادمها چیز یاد میگیرن و این شامل کودکانی زیر سن قانونی و نوزادان هم هست که طبق برخی احادیث معلمشون حضرت ابراهیم ع هست)



اما واقعیت اینه که اونجا برعکس نامش ( good place ) ، خود جهنمه منتها نوع شکنجه هاش متفاوت و روحی هست .4 شخصیت اصلی در اونجا هستن که 2 تاشون از ابتدا می دونن که حضورشون در اون مکان اشتباهه و اصلا اشتباهی اومدن .شخصیت هاشون هم به نوبه خودشون جالبه .


کاراکتر های  مجموعه 


 1.النور


دختری که بخاطر طلاق پدر و مادرش در کودکی مسیر زندگی رو اشتباه رفت و شغل انتهاییش هم فروش داروهای اشتباه به خلق الله بود.

نوع مرگ : برخورد با سبدهای قطاری فروشگاه و رفتن زیر کامیون!


نوع عذاب در good place : ترس از اینکه ماهیتش افشا بشه و به مکان بد بره!همچنین اون مدام فکر میکنه که بقیه ازش خیلی بهترن و اون در سطح بقیه نیست.همچنین مدام از این می ترسید که جیان یو که از ابتدا می دونست النور متعلق به بهشت نیست هویتش رو افشا کنه و در تمام این  مدت سعی میکرد به کلاسهای اخلاقی چیدی گوش کنه!


2.تهانی


یک دختر مولتی میلیارد پاکستانی که بخاطر تبعیض ای که والدینش با خواهرش داشتن به شدت از خواهرش متنفره ! و کارهای خوبش هم در راستای این بوده که بیشتر مورد توجه خانوادش باشه!


دلیل مرگ : تنفر زیاد از خواهرش باعث میشه که مجسمه ساخته شده از خواهرش رو در زمانی که میخواسته با طناب واژگون کنه ، بر اثر یک اتفاق روی خودش فرود بیاد.


نوع عذاب در good place : اون با جیان یو یک زوج هست و سکوت طولانی جیان یو برای کسی مثل تهانی که ادم بسیار معاشرتی هست خیلی سخت و عذاب آوره!همچنین بعدا یک لیست رو میشه از ساکنان اون محله و تهانی در رتبه اخر این لیست هست و این هم براش تو مخی میشه!همچنین بعدا که سکوت و ماهیت جیسون ( جیان یو ) لو میره ، اینکه اون در شان و رتبه اجتماعی کسی مثل خودش ( پولدار- معروف و شناخته شده ) نیست و یه رپر و دیجی هست ناراحته!



3.چیدی


استاد فلسفه و دیالوگ ای که بارها و بارها شما شاهدش هستید اینه که متوجه میشید چرا ادمه از استاد فلسفه ها بدشون میاد ، چون اخلاقیاتشون تئوری محوره! مثلا" در قسمت 6 فصل 2 ، یک سوال مطرح میشه که اگه سوار قطاری باشین که 2 مسیر داره و اون قطار ترمز نداره و در مسیر 1 پنج تا کارگر در مسیرن و مسیر دوم ، 1 کارگر در مسیرتون هست ، کدوم مسیر رو میرن؟ این شبیه سازی بارها و بارها براش تکرار میشه تا بتونه یک تصمیم بگیره و اصلا تصمیم نمیتونه بگیره!


دلیل مرگ : خیلی خلاصه بگم سقوط کولر گازی روی سرش بخاطر عدم تصمیم گیری و استدلال های بیخود


نوع عذاب : بخاطر قولی که از ابتدا به النور داده بود مجبور شده بود مرتب برای النور کلاس بذاره ، وقت و بی وقت در حالی که اونجا بهشت بود و باید میرفت خوشگذرونی! مرتب در موقعیت های تصمیم گیری قرار میگرفت که باعث دل دردش میشد.همچنین مایکل متقاعدش کرده بود که رساله و مقاله ای که براش کلی زحمت کشیده بود هیچ ارزشی نداره و ریختشون تو آشغالی!


4.جیان یو


اون بعنوان یک راهب بودایی که روزه سکوت گرفته ، معرفی شده اما در واقعیت یک رپر و دی جی بوده.


نوع عذاب : مجبور بود بخاطر افشا نشدن پروندش مرتب سکوت کنه و بخاطر همین از جنت خواست یک اتاق اختصاصی براش درست کنه.البته بعدا که تونست حرف بزنه و سکوتش رو شکست ، تهانی خیلی رو مخش بود چون اینها هم رو درک نمی کردن، تهانی براش گیج کنندس مثلا صد بار روزی بهش میگه خشگله ولی واکنش مثبتی از تهانی نمی گیره . ( خلاصه انگار با دیوار صحبت میکنه .)



6.کاراکتر مایکل


این آرشیتکت و طرح محله ی good place هست و همچنین اولین شخصی که ادمهای تازه فوت شده باهاش صحبت میکنن و اون براشون توضیح میده برای کارهای خوبی که در دنیا انجام دادن وارد این جا ( بهشت ) و good place شدن . اون در تمام این مدت سعی میکنه سناریوهایی بچینه که این 4 شخصیت به لحاظ روانی عذاب بکشن.


چگونگی مردن : بازنشستگی با بدترین شرایط ممکن.



7.جنت


این بهترین کاراکتر این مجموعه هست و یک جورایی پیشکار هر شخصیت خوب در بهشته که هر امر یا دستوری بهش بدن بلافاصله اجرا میکنه ، قیافش شبیه خانمهاست اما جنسیت نداره . سوالات و درخواست هایی هم که ازش میشه محرمانست  و کسی متوجه اون نمیشه.




بذر آفت

من همینجا از همه و هر کسی که قضاوتش کردم عذر خواهی میکنم ، هر کسی هم پشت سرم حرفی زده بخشیدم و سعی کردم چیزهایی که باعث وضعیت فعلیم شده رو درست کنم و اگه لازم بوده زنگ بزنم و عذر خواهی کنم ، شاید بذر آفتی که در وجودم کاشته شد به 18-19 ماه قبل برگرده اما حسی بهم میگه مکافات عملی هم هست که قبلا" قضاوتش کردم ، مسخرشون کردم ، نمی دونم چرا این گره اصلا" تو کار من افتاده اما عمیقا اعتراف میکنم که بعضی کارها ، مکافات دارن.


اما تک تک میگم و اونهایی که تو ذهنمه و نمی دونم و اگه اتفاقات امیدوار کننده ای که من بهشون میگم نشانه اتفاق نمی افتاد ، کلا نا امید میشدم از خودم و خدا و همه و من شرمنده همه هستم!


 ++ پی نوشت : ببخشید منو اگه به کامنت ها جواب نمیدم ، اوضام میزون نیست و البته حق دارید متقابلا باهام این رفتار رو داشته باشید.

ادامه مطلب ...