ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

بازگشت خاطره انگیز!

سلام

سفر2 روزمون به آخر رسید و این سفر ، خیلی با حال بود چون آبجی و مادر شمال بودن و مرخصیشون تموم شده بود که رفتیم اونا رو بیارم و البته این هوا هم بارونی بود و با اینکه من هوای بارونی رو خیلی دوست دارم ، خیلی زیاد ولی رانندگی تو این هوا بخاطر لغزندگیش سخته و خطرناکه ، اما جالبیش این بود که من تو مسافرت های اخیر چون از مسیر هراز میریم ، هم با برنامه مسیریاب " مجیک ارث" کار کردم و هم با "ویز " ، هر حفتشون امکانات مخصوص به خودشون رو دارن که اون یکی ها ندارن و بهترین برنامه اگه با با اعلام نکردن مسیر مشکل ندارین همون گوگل مپ هست ، آنلاین و سریع ولی خب یه سری امکانات نداره دیگه.


برنامه ویز که البته من راهنمای فارسی برنامه رو از موبولرن خریدم و برنامه رو با فیل انداز نصبش کردم ، امکاناتش فوق العاده بود جوری که اگه فیله خوردتش خب حق داشتن! مثلا اینطوریه که شما یه مسیری دارین میرین بعد پلیس یه جا قایم شده سریع تو مسیر میزنین که  دقیقا کجا پلیس پنهان شده و هر کی ویز داشته باشه و تو اون مسیر باشه میفهمه و البته قابلیت دیگه اش اینه که خودتون صدای خودتون رو ضبط می کنید بعد تو مسیر با توجه به اون موقعیت صدای خودتون برای راهنمایی پخش میشه!


البته خیلی جای کار داره ولی امکانات باحالی داره ولی یه اشکالش ، این بود که چون آنلاین بود و منم رایتل داشتم و نتش H بود همش میزد دنبال سرچ شبکه اش است ، مجیک ارث هم خیلی عالیه ولی نقشه اش آفلاینه و یه جاهایی خوبه و یه جاهایی بد ، مثلا یه سری جاها رو تو نقشه اش نداره ولی ویز هم یه سری حاها رفتم چون دنبال نت بود نقشه اون مسیر رو نداشت بهر حال


هم مجیک ارث و هم ویز عالین برای مسافرت ها و مخصوصا ویز که بصورت آنلاین کارهای جالبی میشه انجام داد بهر حال ، ما رفتیم شمال و پدرجان هم راهنمایی کردم که کجاها چیکار کنه و تو این مدت کوتاه رفتیم ویلامون و کمی از محصولات باغ خودمون رو چیدیم و جای همگی خالی ( عکس ها در ادامه ) و برام جالب بود بعد از تونل آمل ، اصن هوا 180 درجه تغییر کرد و اون بارون و اونا تبدیل شد به هوای فقط ابری و چون خواستم اون لحظات رو با دوستان اینجا به اشتراک بذارم کمی فیلم هم گرفتم.


راستی یکی از افتخارات رانندگی ما ، تبدیل لاین 2 لاینه به 4 لاینه هست! اصن یه وضعی! البته فیلمشم گرفتم که مستند باشه!

تشریف بیارین ادامه 

 


ادامه مطلب ...

گردو

یکی از الطاف خدا به ما این بوده که شمال و ییلاق درخت گردو داریم و اون هفته که رفته بودیم شمال جمعشون کردیم و آوردیم و اینم که دارین میبینید اینطوری رو زمین ریخته شده بخاطر این بوده که وقتی ما اونها رو کوتولو (  پوسته ی سبزشو ) کندیم ، هنوز اونطور خشک نشده بود و آوردیمش و گذاشتیم رو بالکن تا افتاب بخوره و مغزش از اون حالت سفیدی دربیاد و سفت بشه که الان به ان مرحله رسیده.




این چند وقت که بارون میزد آوردیمش داخل خونه ،


هر موقع میریم گردو میکنیم همیشه بخشی از اونو به همسایه ها و فامیل میدیم و اینطوری هر سال بیشتر میشه و برکت پیدا میکنه .



دوستان کسی گردو نخواست ؟