ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
ادما یه چیزی دارن به اسم امید. اونایی که ندارنش به چی زندن؟
میگن اینده رو باید ساخت.اما سخته.خیلی سخت.خیلی خیلی سخت اما بااینحال کارنشد نداره.خوش به حال اونایی که بند پ قوی ای دارن . به هر کی که رو زدیم زد تو رومون و جز خدا هم کسی رو ندارم.
بعضی حرفا تو دلم هست که دلم میخواد فریادشون بزنم.حداقل تو دلم نمونه یا یه ا یادداشتشون کنم و چه جایی بهتر از اینجا.
ادما با یه سری ارمانها بزرگ میشن اما اگه بهش نرسن شاید سرخورده بشن.حکایت منم همینه.من که اخرش میدونم باید سر به تبت بذارم.حالا تبت هم نشد همین دور و اطراف مثلا" پارک سر کوچمون ولی اخرش هم به این نتیجه میرسم که اینده رو اراده ها میسازن.
اینروزا حرفهایی که با هم تضاد دارن عجیب در وجودم رژه میرن ........................
میگه ن و القلم و ما یسطرون
خوش به حال اونهایی که همچنان می نویسن و خدا ذلیل کنه اونایی که چنان شبکه های اجتماعی رو بزرگ کردن که شده یه ابزار و باعث شده خیلی ها دیگه ننویسن.اعتقادی به شبکه های اجتماعی ندارم چون به نظرم اونا دزد وقت هستن و هفته ای یه بار نصب میکنم و کامنتاشو که خوندم پاک میکنم برنامشو تا هفته ی بعد....
اینطوری وقتم مال خودمه
دلم برای همه ی بی معرفتا تنگ شده .شاید علتش خودم بودم.نمی دونم.
------------------------------------------------------------
اما باید به یه حقیقت اعتراف کنم.نمی دونم چرا از اون دسته متاهلین جدید باهاش احساس راحتی ندارم.یعنی دوستان خودمو میگم.انگار هوو پیدا کردم.شایدم دارم خودمو قایم میکنم. شاید البته.بعد نگاه میکنم به دور و اطرافم.با خودم میگم من میتونستم تو یه خانواده دیگه یه جای دیگه بدنیا بیام.شاید اونقدر پولدار بودم که خدا رو بنده نبودم یا اونقدر فقیر که حتی یاد خدا نبودم.شاید اگه تو امریکا به دنیا می اومدم چیکاره میشدم؟شاید میتونستم رئیس جمهور یه کشور بشم؟یا یه یهودی یا یه سلفی یا هر فرق و مذهب دیگه ای .
شاید اصن من این شانس رو داشتم که خانم به دنیا بیام.در هر برهه ای ازگذشته و حتی اینده و اونوقت سوال اینه در اونصورت جایگاع من کجا بود؟شاید مثلا" سلنا گومز میشدم یا شاید رقیبش یا چمدونم مثلا" یکی از از این فمنیست های 2 اتیشه.
اما هیچکدوم نشدم و الان اینجا پشت سیستم نشستم ودارم این مطالب رو مینویسم برای 4-5 خواننده ای که دارم و شاید برای خودم.راستی من کجام؟حداقل چیکار کردم که درست سر جای خودم باشم؟اینده مثل مسیر تاریکی هست که جلوی روی منه و گذشته که هر لحظه ازش دارم فرار میکنم شاید به امید یک اینده خوب.
بارها از خودم پرسیدم راستی اگه من اینی که الان اینجام نمی بودم که می بودم؟
======================================
سوال:
یه سوال فنی برام پیش اومده. بچه ها چجور میشه به f.b دسترسی داشت ؟
من قبلا" با وب فـ.ـری میرفتم ولی الان اون خراب شده هیچ جوره بهش دسترسی ندارم ": (
اگه کسی راه حلی داره و خودش از همون استفاده میکنه ،
دوست دارم بشنوم ": )
***
نکته :
مرور گر yandex برای کشور ر.و.سـ.ـیه هست و قـ.ـابـ.ـلیت جالبی که داره اینه که اگه به حالت تو.ر.بو بره ، ا.ی پـ.ی از کشو.ر مبد.ا به کشو.ر مقصد ( از آ.ی پ.ی ا.یر.ان به آ.ی پی ر.و.سیه عو.ض مـ.ـیشه ) و علی رغم اینکه بیشتر سایت هایی که ا.قا فـ.ـیله د.م د.ر.ش نشسته رو ، د.و.ر.ش زده و با ا.ی پ.ی ر.و.سیه بـ.ـا.ز میکنه اما نمیتونه f.b & you.t.ube رو با.ز کنه .
======================================
======================================
نمیدونم این بده یا خوب اما اگه به چیزی علاقه مند بشم نمیگم تا تهش ولی تا یه جاهایی ازش پیش میرم که ازش سردربیارم . البته بحث با دوستان مختلف در خصوص موضوعات مختلف هم بهش دامن میزنه اما چیزی که هست اینه که من و خواهری در یک چیز مشترک هستیم و اون اینکه تو تحقیقات سعی میکنیم کامل و مستند عمل کنیم.
مثلا" من تو دانشگاه ( سال 89-88) تو یه تحقیقی پی برده بودم که شکاف دیوار کعبه هر سال 13 رجب هی تجدید میشه و این وهابی ها هی میخئوان یه جوری درستش کنن ولی نمیشه منم از اون قسمت که مستندات و عکس ها بودن 5-6 تا پرینت کامل میگرفتم و بین دوستان کلاس پخش میکردم.بماند که بعضی ها بهم می گفتن فک کردی کجا درس میخونی که اینمهمه تحقیق میکنی و فعالی!
خواهری روال جالبی در پیش گرفته!سر آخرین تحقیق خودش بلند شد رفت کتابخانه ملی و از کتب تاریخی یه سری تحقیقاتی کرد که برای خود ما که شمالی هستیم واقعا" جالب بود و ازش قول گرفتم که بعد از ارائه مقاله اش ، تحقیقشو که درباره رامسر هست اینجا برای علاقه مندان بذارم ولیکن ایشون از تمام نقشه ها و عکس های مرتبط (جدای از خود مقاله ) میره پرینت میگیره و با مگنت اونا رو میچسبونه به وایت برد و از روی اونها توضیحاتش رو میده و گمونم اگه لازمم باشه پاورپوینتش رو اماده میکنه میره با دستگاه دیتا پروژکتور هم لازم باشه ارائه کنه!بزنم به تخته.
حالا این وسط اونایی که به خودشون زحمت نمیدن برا تحقیق هم جالبه بعنوان مثال در اخرین مورد نادر ، خواهری تعریف میکرد که یه بنده خدایی رفت درباره همدان توضیح بده اخرش به قسمت سوغات که رسید به جای نام بردن خوراکی ها و اعذیه جات افاضه کردن که یه سری چیزهای خوشمزه ای داره که خودتون برین ببینین چی اند!
الان میتونم بگم تحقیق تو حلقش؟ آیا؟
======================================
======================================
+اول از همه بگم که این پست شاد نیست
***
مجموعه فریاد خاموش در خصوص ماهیت حقیقی سقط جنین و فریادهای بی صدای جنین 12 هفته ای و تقلای اون برای فرار از دستگاه سقط جنین هست که فیلمبرداری شده و در یوتیوب قرار گرفته منتها بخاطر دردناک بودن اتفاقی که به نمایش گذاشته شده و اعتراض به ماهیت حقیقی سقط جنین ، اون فیلم از یوتیوب حذف شده.
کل مجموعه چیزی حدود 30 دقیقه هست که در اون روال سقط جنین و اینکه چطور اینکار با دستگاه انجام میشه و میانگین سقط جنین در آمریکا چقدر هست پرداخته میشه ولی من 3 دقیقه از فیلم رو جدا کردم که میذارمش و پیشنهاد میکنم حداقل یکبار اون کلیپ 3 دقیقه ای رو ببینید و بعدش کل مستند رو دانلود کنید تا کامل متوجه این حقیقت تلخ بشید.
***
+ برای دانلود کامل مجموعه فریاد خاموش میتونید اون رو از اینجا ( + ) دانلود کنید.
++ نرم افزار Bros.TS.Converter هم نرم افزار جالبه !هم برای edit فیلم و هم convert اون به فرمت های دیگه!
======================================