ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

سم گوگرد


مکان - بلوک خونه مون / زمان : ساعت 17


تنها یک ماشین اتش نشانی امده بود ، گفتن پلیس هم باید در صحنه حضور یابد ، یکی از ساکنین با 110 تماس گرفت و ماجرا را شرح داد ، یکی از مامورین آتش نشان درخواست داد تا دستگاه مورد نظرشان را به انها برساند و ماشین اتش نشان دوم دقایقی بعد در صحنه حضور یافت. زمان تنگ بود ، ساکنین واحد هایشان را تخلیه کرده بودند و معلوم نبود که با چه چیز رو به رو هستند . مامور شجاع که به نظر می رسید فرمانده عملیات باشد ماسکش را بر صورت زد و در میان ان گاز پخش شده در مجتمع  ؛، گم شد ...


 

ادامه مطلب ...