در طی این هفته ای که گذشت یک اتفاق جالب افتاد و عمه اینا اومدن خونه ما و دختر عمه جان فرمودن که چون خواهر ما از این حضور بی خبر بوده و سر کلاس تشریف داشته اند ما هم بهش نگفته تا وقتی اومد خونه و در رو که باز کرد سوپ ریز بخوره!نه ببخشید بشه!
بخاطر این تصمیم من تا ساعت 7.15 صبر کردم تا اینا بیان و خود دختر عمه با حضور در اموزشگاه ، خواهری روبیشتر سورپریز کنه که نشد و دیر رسیدن و بعدش قرار شد با پدر دنبال خواهری بریم و بعد از عبور از خیابان ها و ازاد راه ها و تونل ها ، رسدیم به مقصد و هنگام سوار شدن خواهری ، ایشون پرسیدن چرا مامان نیومد و بابا اومد؟ منم گفتم همین بابا رو هم نمیخواستم بیارم - میخواستم خودم باشی و خودت ، گفتش نه مشکوک میزنید و حالا هی توضیح
مامان برا اینکه همه چی طبیعی جلوه کنه زنگ زدن که کجائین؟ زودتر بیان خونه و استدلال اینکه چرا نیومد. خلاصه این سورپرایز سکرت موند تا اینکه خواهری در رو باز کرد! و بوووووووووووووووم - کامل سورپرایز شد ، بعدش به من گفته کامل سورپرایز شد و من چقد بیشوووووور بودم! فوش نیستا! این کلمه یه معنایی مثل دیونه میده و بار مثبتش شدت عشق و علاقه رو میرسونه و ماموریتی که دختر عمه جان بهم سپرده بودن با موفقیت به اتمام رسید! آخیشششش...
30 دی 1396
تلفن! ابزاری که ما رو از اخرین اخبار فامیل آگاه میکنه و گاهی هم پشت خط تلفن ، به ما یک خبر توپ و فوق العاده عالی و گاهی هم مثل امروز ؛ خبر فوت عمو بزرگ ( عموی پدرم ) رو داد و به قول یکی از دوستان وبلاگی ، ایشون امروز آسمانی شدند . برام جالب بود که روی یک امبولانس نوشت شده بود "رهپویان آسمان"!
عمو جان پدر یک شهید ( همونی که رفتم سر مزاارش و کله گله و شکایت و بعد 48 ساعت کارم راه افتاد ) عزیز هستند و بین همه عموهای پدریم ایشون رو متفاوت و خاص میدیدم ، خیلی صمیمی و باحال و در سن 93 سالگی آسموی شدند. روحشون شاد و یادشون گرامی
ما یک کانال تلگرام به ادمینی دختر عموجان داریم که ایشون خبر فوت عموجان رو از یک کانال دیگه بصورت لینک دار گذاشته بود و اطلاعات تکمیلی هم داشت ، خب با این وضعیت لابد بعدا فیلم مراسم و لایو مراسم هم گذاشته میشه دیگه! گمونم سریال باغ مظفر بود که اون زمانها ایرانسل تازه اومده بود و دور تبلیغاتش بود که یک خانمی از دنیای اونور میاد پیش مهران مدیری میپرسه که آیا این سیم کارت جدید در دنیای اون ور هم انتن میده یا نه که مدیری گفت باید بپرسم.
هر چند شبکه های مبایل باعث ارتباط نزدیکتر بین ادمها شده و الان ارتباطات بخاطر استفاده از اپراتورها و اپلیکیشن ها نزدیک شده اما برام جالب بود که شنیده ام در دنیای مردگان اونها مطلع از برخی از اخبار اینده و حتی شهدا که میدونن چه اتفاقات نیفتاده ای قراره بیفته مثل همون حج خونینی که یک شهیدی میاد به خواب خانواده اش میگه که فردا شما نرین رمی جمرات و اونا هم شخص تسخیری ای رو میفرستند . البته این رو هم شنیدم که در لحظه مرگ ، دوست و اقوام و اشنا های اون وری به استقبال میان و از زنده ها احوالات میگیرن که چی شد ؟ الان چیکار میکنه.
در اخر اینکه هر چند شبکه های اجتماعی ، ارتباطات رو نزدیک کرده و از اخرین اطلاعات با خبر میشیم اما ارتباط زنده و لایو و صوتی حداقل یک چیز دیگست ، انشالله تو تمام خبرهایی که میشنویم اخبار شادی باشه ، خبر موفقیت کسانی که میشناسیم و اگه هم خبر ناگواری رو شنیدیم با حضور در کنار خانواده داغ دیده ، بتونیم با همدردی ، کمی از درد اونها کم کنیم ...
30 دی ماه 1396
سلام . عطف به این پست ( 2 بال طلایی ) و از اونجا که همیشه هر کسی در مسیر نیل به اهدافی که برا خودش متصور هست ، به تجربه هایی در مسیر موفقیت رسیده ، از هر خواننده عزیزی که این پست رو در وبلاگ یا در کانال تلگرام میخونه ، در خواست میکنم که تجربه های خودش رو که باعث میشه زودتر به هدف های خودمون برسیم رو بصورت کامنت یا تماس با ادمین تو تلگرام مطرح کنه .با تشکر از همه دوستان خوبم.
29 دی ماه 1396
سلام.قبلا در این پست ، نوشته بودم که فرمول طلایی موفقیت چیه ، الان متوجه یک نکته دیگه هم شدم! یک فایل پاوروینت ازش تهیه کردم که میتونید از داخل کانال دانلودش کنید ،همه توضیحات بصورت کامل دراون اومده هست!
دوستان لطفا توجه داشته باشید که این پست ، یک پست ثابته که من بعد همیشه بعنوان پست اول وبلاگ نمایش داده میشه!
در راستای زندگی اجتماعی گره خورده با دنیای دیجیتالی
، یک کانال تلگرام ( با عنوان وبلاگ رد پای دوست) راه اندازی کردم!
تا هم از طریق اون پست های خودم رو اونجا به اشتراک بگذارم و هم این کارم باعث بشه دوستانی که به هر دلیل دیگه نمی نویسند و تو اینستا و تلگرام فعالیت بیشتری دارن ، همچنان ارتباط فعالی با اونها داشته باشم. تجربیات تلخ قبلی باعث شده که در اون کانال گاهی هم پست هایی در خصوص امنیت بگذارم . با تشکر از رئیس جمهور محترم که تلگرام رو رفع فیلتر کرد .
دنیای دیجیتالی هیچ امنیتی نداره - اصن نسبیه!
میدونید همین شبکه وای فای که wpa2 هست هم هک شد و الان دارن روی wpa3 کار میکنن که جلوی حملات بهش گرفته بشه ؟؟؟!
اخه یه سری هکرای کلاه قهوه ای و سیاه بیکار نشستن و عشقی میرن یه وب سایتی رو روش اتک میزنن که دان بشه بعضیا هم هستن شکست عشقی خوردن میرن حمله میکنن به یه سایتی که دقه دلیشونو سر اون مدیر سایته خالی کنن / چقدر ما نسبت به مسئله امنیت بی توجه و کم توجهیم.
از حملات مهندسی اجتماعی ( همون مخ زدن که معمولا میگن مخ فلانی رو زدم و اینا ) که اصن صوبت نکنم بهتره - هعیییییییییییی وب سایت محبوبم 2 روزه تحت حمله است! اخه میخواین چی رو ثابت کنید ؟ مثلا زورتون زیاده ؟ دهنتونو صاف!یه کانالی تو تلگرام هست که برداشته اینستاگرام هایی که پسوردش خیلی ساده بوده رو هک کرده - یا یه همچین چیزی - رمز و یوزر نیم رو لیست کرده اونجا گذاشته. اخه این چه وضع امنیته! حتما باید یه چیزی بشه که دقت کنیم ؟ داور دقت کن!
این جالب بود! تستش کنید!
اگه تو سرچ گوگل عبارت زیر رو بنویسید ، صفحه مرور گر میچرخد!
do a barrel roll
راستش دارم به یه موضوعی فکر میکنم - اصن نمیدونم اونایی که باید این پست رو بخونن میخونن یا نه / برداشت من از اون کامنتی که دادم به دوستانم و گفتم که امنیت کمه و دعوتتون کردم به خوندن اون پست کاربر خاص ، خدایی کسی دنبالش رفت ؟ نصف بیشتر اونایی که براشون کامنت گذاشتم اصلا تایید نکردن!
اما اونایی که تایید کردن ، دوستان موافق برگذاری ویبنار هستید ؟ ویبنار یه جور محیط کنفرانس تعاملیه که مثل ارتباط تصویری می مونه ، کسی که مدعو هست صحبت میکنه و حاضرین هم بصورت لایو بحثش رو دنبال میکنن و ارتباط زندست ، من اینطوری خوندم خلاصه - منتها شرطش اینه که 2 طرف سرعت اینترنتشون خوب باشه مثلا 512 خوبه ، بعد اتمام ویبنار هم فیلمشو میدن بیرون و میتونن که داشته باشنش.
کلا" الان میخوام بدونم کلا کسی پایه این برنامه هست ؟ - البته الان در حد صوبته و ببینم اصن کسی میاد یا نه.
+ عامو ما دوست خوب قدیمون تعامل مشترکی بین وبلاگ و تلگرام برقرار کرده و یه نسخه از پستش رو میذاره تو کانال تلگرام ، خیلی عالیه ، من از این کارا بکنم کسی اصن عضو کانال میشه ؟
++ یکی دیگه از دوستان وبی در راستای ارتباطات نزدیکتر بین خود و خواننده هاش یه گروه تو تلگرام زده ، یادش بخیر سالهای 42 ما تو بلاگفا از این کارا میکردیم! ولی خیلی نامردیه ، خیلی ، آخه چرا ؟ دوستان صمیمی الان دیگه کمتر نت هستن و دارن مزدوجیده میشن و با طرف بیشتر وقت میگذرونن و عملا وبشون هم نیمه تعطیله - چرا زمان ما این امکانات نبود ؟
+++ دوستان و خواننده های عزیز ، من باز هم تصریح کنم که ادم شوخی هستم و اگه وبی رو بخوام که دنبال کنم کمترین کامنت من در اون وب حداقل یک کامنت در هر پسته ، من 3-4 تا کامنت بدم برندارین بگین چه خبره ها ، اخه سر همین من با یه وب نویس دیگه دعوام شد ، گیس و گیس کشی حتی! کار داشت به جاهای باریک می کشید که من زدم جاده خاکی و دیگه وبش نرفتم. ترجیح میدوم وبلاگهایی که میرم و جزئ دوستان خودم میدونم اندازه انگشتای کف دست باشه ولی 100 تا وب اون مدلی رو کلا سمتشون نرم . میان پست میذارن که من چطوری اینکار رو انجام بدم ، بعد بهشون دقیقا میگی چیکار کنن هر سری یه بهونه میارن و تهش میگن تو چه گیری دادی به این و یه نفر دیگه بیاد بگه من جای این خانم خجالت کشیدم! خب میخواستی نکشی ، عنوان پستشو نگاه کن ببین چی نوشته ! والا
اگه دقت کرده باشید تو آیات قران ، خیلی جاها خدا میگه فذکر - تذکر بده یعنی ملت گاهی یادشون میره ، نه اینکه ندونن ، میدونن ولی گاهی یادشون میره ، تو با تذکر ، یادشون بنداز.
منم همینم ، قدرت درونم رو یادم رفته ، پس نوشتن پست های انگیزشی رو از سر میگرم.
داشتن امید حتی در سخت ترین شرایط
یه موقع هایی هست یه اتفاقایی برامون میفته و مثل این می مونه که خوردیم به دیوار و یا اینقدر مشکلات از زمین و زمون ریخته سرمون که پخش خیابون شده و له شدیم!
این کلیپه رو نگاه کنید! بولدزر رفته سرش ولی تا آخرش با اینکه له شد ، چراغش روشن موند ، باید یادمون باشه در سخت ترین شرایط هیچوقت امیدمون رو از دست ندیم ، امید همون کور سوی امیدی هست که از دور شاید سو سو بزنه اما وقتی به سمتش راه بیفتی ، مسیر روشن و روشنتر میشه.
میدونم مشکلات و مسائل ، زندگی و عرصه رو خیلی خیلی سخت میکنن اونقدر که دوست داری زار بزنی ، اینقدر که بگی خدایا ، بریدم من ، کی تموم میشه ، اگه امید داشته باشی ، بلند میشی و بخاطر هدف و امیدی که درونت روشنه ، مسائلت رو حل میکنی ...
قدرت انگیزه
ما ادما جدا از قدرت جسمی و قدرت روحی و توانمون ، یک قدرت دیگه ای هم داریم تحت عنوان قدرت انگیزه ، کافیه به تمام وجود بخوایمش ، اون انگیزه بهمون قدرت میده ، ویدیوی پایین رو نگاه کنید ، آیا اثری از ضعف درش میبنید ؟ تمامش انگیزست.
سلام . یه سری اتفاقا یه جوری هستند که اگه هزاران بار برای بقیه تعریفشون کنی اصلا انگار براشون قصه یا افسانه ای تعریف میکنی که باورشون نمیشه اما وقتی برایخودت اتفاق افتاد و یه سری چیزها رو به چشم خودت دیدی و یه سری شیرینی ها رو با تمام وجودت حس کردی ، بهش ایمان که نه ، یقین میاری.
بخواین باور کنید، بخواید هم باور نکنید اینها برای من اتفاق افتاده.
یه روز تصمیم گرفتم با خدا یه عهدی ببندم و بهش تکیه کنم و نمازم رو سر وقت یا در اولین وقت بخونم و از زمانیکه اینکار رو کردم و مقید به خوندن نماز اول وقت کردم( نه صرفا فقط خوندن نماز بلکه وجه اینکه حتما سر وقت باشه و اول وقت باشه ) اتفاقای عجیب غریبی برام میفته که نمونش امروز بود و البته همه اش برای من نشونست که این کارم یعنی خدا با اینکارم حال کرده و میگه خیلی باهات حال کردم اول وقت نمازمیخونی و باهات حال کردم.
اتفاقای مختلی برای من افتاده که کامل حس کردم اون لطف و رحمت خدا رو ،که در ادامه داستانش رو میگم ولی خود خوندن نماز یعنی غرورت ، هرچی که هست ، هر کی که هستی رو میشکنه ، خرد میکنه غرور رو و اون غرور کاذب رو
یکی از هزاران اتفاقات عجیب غریب آثار نماز اول وقت :
امروز صبح رفتیم خونه دایی جان که کلی خوش گذشت و حوالی ساعت 5 غروب ، حالا کمتر یا بیشتر راه افتادیم سمت خونمون که یک ساعتی فاصله داره و اگه ترافیک بشه بیشتر و نهایت 2 ساعت . وقتی وارد ازاد راه شدم گفتم که سر قولم بمونم و نگذارم وقت بگذره و رسیدم خونه نمازمو بخونم و مثلا ساعت 7 میرسیدیم خونه و تو اولین پارکینگ آزاد راه زدم کنارکه نماز مغربم رو همونجا بخونم ، ساعت حوالی 6.10 دقیقه بود و پدری گفتن که نه ، بریم خونه نماز بخون ومنم گفتم نه ، همین الان باید همینجا نماز بخونم ولو سرد باشه یا سرما بخورم و البته از قبل و زمان شروع عهدم با خدا ، مختصاتش رو از تو گوگل ارث در اوردم و جهت قبله اش رو در اوردم و فقط نماز مغربم رو خوندم و بعدش راه افتادیم سمت خونه.
از پارکینگ در اومدیم و سریع سرعت رو ورسوندم 70 تا و بعدش تونل و تا اخر آزاد راه ، وارد شهر شدیم و وقتی که میدون دومی رو که رد کردیم و افتادیم تو سرازیری یه وقت دیدم گاز ماشین دیگه کار نمیکنه و اصلا ماشین گار نمیخوره ، فلاشر ماشین رو زدم و زدم کنار ، حالا مشورت کردیم که چیکار کنیم ؟ زنگ بزنم امداد خودرو؟ بریم مکانیک بیارم ،چون کلا ماشین که گاز نمیخورد اصن یک قدم هم نمیشد رفت و من چقدر خدا رو شکرکردم که حداقل داخل شهر این اتفاق میافتاد ، اگه تو ازاد راه یا تونل این اتفاق می افتاد چیکار میکردیم؟ اون با اون پیچ هایی که بود و تصور کنید یه ماشین وسط تونل خدا نکرده خراب بشه بعد یا ماشین تو همون لاین با سرعت حداقل 80 تا داره میاد و اصن فکر کردن بهش وحشتناکه .
خلاصه من گفتم بریم زنگ بزنیم 133 بیاد ، بریم یه مکانیک بیاریم ، تونست همینجا ماشین رو سرپایی درست کنه ، نتونست ماشین رو بوکسول کنیم تا یه جایی ، ماشین رو درست کنه.
اونایی که ماشین دارین ، هیچوقت اونایی که تو راه ماشنشون خراب شده رو مسخره نکنید ،چون سرتون میاد ، شاید بدتر ازاونا، خلاصه حواستون باشه.
به آزانسیه گفتیم ما دقیقا فلان جائیم و کاپوت ماشین بالاست ، خلاصه اومد و گفت چی شده و ما شرح وضعیت دادیم ، همونجا اومد ماشین رو یه نگا انداخت و سریع درستش کرد و دیگه کار به مکانیکی نرسید!!!خدا رو خیلی شکر کردیم ....
+ یادمه سر نماز و در قنوت من به خدا گفتم : عزت و بزرگی از ان شماست خدای خوبم ، تکبر تنها شایسته توست و من هیچ کس نیستم و هر چی که هستم یا دارم رو تو ای خدا به من دادی ، خدایا تو دستم رو بگیرو بکشم بالا که هر کسی رو که تو بلندش کنی کسی نمیتونه زمینش بزنه و هر کسی که تو زمینش بزنی کسی نمیتونه بلندش کنه .
از این اتفاقا که تو زندگی ادم میفته ،متوجه میشه اون خدای بالا سرش، حواسش به کسی که به فکرش هست و پا روی غرور و تکبرش میذاره و همه چیز رو از ان خود خودش که خداست ، هست و اگه اتفاق بدی هم درانتظارش باشه یا ردش میکنه یا با نظر رحمتش بهش ، ردش میکنه.
خدایا ، هزاران هزار بار شکرت ... ، الان که بهش فکرمیکنم از اینکه هنوز فراموشم نکردی و هوامو داری بهم قوت بیشتری میده که روی عهدم بمونم چون میدونم حواست خیلی بهم هست ، خدایا شکرت
وقتی خون تو رگهایت به چرخش در میاد یعنی هنوز داری زندگی میکنی
یعنی میتونی اهدافت رو خلق کنی
چرخش خون در رگ ها = حس عمیق زندگی
بالاخره تلگرام فیلتر شد و معلومم نیست که بالاخره از فیلتر در میاد یا نه ، یادم نمیره با وجود اغتشاشات اخیر ، وزیر ارتباطات گفته بود که تلگرام تا اخر هفته قبل از فیلترینگ در می یاد که نیومد و بصورت غیر رسمی تلگرام فیلتر شد. بارها و بارها مسئولین از تلگرام خواستن که اون سرورهای بی صاحابتو بردار بیار تو مملکت ما که صاحاب تلگرام گفتش نه و ما به حریم کابرا احترام میگذاریم و این داستانا و بحث بالا گرفت تا سر این اعتشاشات و کانال امد نیوز و کلی کانال دیگه که علیه امنیت کشور کار میکردن و البته نباید از این نکته غافل موند که خیلی از هموطنان عزیز برای کسب و کارهاشون از تلگرام استفاده میکردن و نهایتا با این وضعیت متضرر شدن .
در شرایطی که ما به استفاده از یک مسنجر عادت کردیم ، فیلتر شدن تلگرام برای مایی که در تمام مدت اخیر ازش استفاده کرده بودیم و حالا مجبوریم با فیل انداز ازش استفاده کنیم برای ما خیلی سخته ، همیشه نمیشه که از فیل انداز استفاده کرد ، مثلا کسی که یه کانال فروش محصولات بخصوصی داره ، برای جذب مشتری نمیتونه سراغ از پیام رسانی استفاده کنه که اون پیام رسان در کشور فیلتره و اصلا همین بحث باعث میشه خیلی ها با اون شخص آشنا نشن. اینطوری میشه که بحث به این کشیده میشه که بیایم سراغ یک پیام رسان داخلی یا جایگزین.
وقتی صحبت از پیام رسان جایگزین بشه ، پیام رسان ها به 2 دستی بومی و خارجی تقسیم میشن . در این بین چیزی که تو کامنتدونی سایتی مثل جی اس ام خوندم و اون 7 پیام رسان جایگزین برای تلگرام معرفی کرده بود ، خیلی ها معتقدن که حاضر بودن یه چشم و یه دست و یه پا و یه گوش و یه کلیه و اینا رو نداشته باشن اما از پیام رسان ایرانی استفاده نکنن و همش هم میگن بخاطر امنیت خودمونه! ما دوست نداریم که شخص سومی پیامهامونو بخونه!
راست میگن منتها باید بدونید که در دنیای امروز هیچ چیز امن نیست ، هیچی ، حتی اون وای فای که شما استفاده میکنید من شنیدم حفره های امنیتی ای براش پیدا شده که میشه به راحتی اون رو هک و بعدش وقت گذاشت اطلاعات رمزنگاری شده رو از رمز درآورد. اما بهر صورت از هر پیام رسانی که استفاده کنیم بالاخره اطلاعاتش در یک سروی ذخیره میشه ، این سرور میتونه در داخل یا خارج از کشور باشه. خیلی ها حاضرند اصلاعاتشون دست اجنبی ها باشه ولی دست داخلی ها نه . خب بذارید اینو بیشتر باز کنم.
در ماجرای حملات شیمایی که عراق به ایران داشت و عموم این شمیایی ها رو المان به عراق میداد ، جالبه بدونید که این المانی ها بودند کسانی که در ماجرای جنگ شیمیایی شدن رو از ایران قبول میکرد و یک نسخه از پرونده پزشکی این ها رو به کارخونه هایی که شیمیایی درست میکرد میداد تا بررسی کنه که ایا نتیجه ای که اونها میخواستن از این مواد ، دقیقا باب میل اونها بوده یا نه ؟
حالا نکته جالب دیگه ای که باید بدونیم اینه که هر کدوم از ما یک ذائقه خاص اینترنتی داریم و سرچ هایی که میکنیم هم خاص هست ، مثلا شخص 1 علاقه به مباحث ورزشی داره و سرچی که اون شخص با از طریق ای پی خودش در ایترنت انجام میده بالاخره تهش این در میاد که برای هر ای پی ، یک سری ذائقه شخصی در میاد و حالا اگه اون شخص مهم باشه ، میشه که برای وقت گذاشت و از طریق مهندسی اجتماعی ، حالا یا اطلاعاتش رو دزدید و یا کاری کرد که اون وقتی وارد یک سایت میشه یه سری اطلاعات رو نبینه یا از همین طریق ، اون شخص ترور بشه مثل دانشمندای هسته ای.
نکته دیگه ، دقت کردید چرا تو مملکت ما امار سرطان داره بالا میره ؟ ایا یه این علت نمی تونه باشه که علیه کشور ما با شناخت ژن های عموم و حالا سرمایه گذاری روی اون باعث بشن که یه بیماری ای تو مملکت زیاد بشه و حالا ملت بدوئن دنبال درمانش.
از بحث دور نشیم ، بحث ما حول شبکه اجتماعی و پیام رسان بود ، فرض کنیم که ما به اجنبی ، اعتماد کنیم و مثلا یه سری اطلاعات اونجا رد و بدل کنیم و یه مکالمه ای مثلا داشته باشیم ، شاید از طریق داخلی ها شنود نشه اما همین میتونه باعث بشه که یک ارشیو بزرگ از علایق ما در دست اونها باشه ، عکس و فیلم و موارد دیگه هم همینطور ، حالا آیا تضمینی هست که اونها از اطلاعات ما سوئ استفاده نکنن ؟ خیر . اونها از هر فرصتی استفاده میکنن تا بالاخره یک روزی یک جایی این کار رو بکنن و صد البته شخص میگه من که ادم مهمی نیستم ، بله ، ولی وقتی یک ملت رو میارن به یک پیام رسان حتما چیزهای جالبی پیدا میشه که میتونه ازش سوئ استفاده کرد.
شاید جالب باشه که کمی در خصوص حملات اجتماعی صحبت کنیم ، ولی قبلش بدونید که تلگرام هم قابل هک شدن بود و میشد که به جای هک کارهای خطرناک تری باهاش کرد ولی حالا ، حملات اجتماعی یعنی هر اطلاعاتی که باعث بشه من مخ کسی رو بزنم و اطلاعات مختلف از قبیل سال تولد ، رنگ مورد علاقه ، هر چیزی که مورد علاقه اش هست رو بدست بیارم و حالا از اون اطلاعات استفاده کنم که مثلا حسابش رو خالی کنم ، وارد وبلاگش بشم و یه سری چیزها رو ازش بدزدم و این کارها که حالا روشهای مختلفی براش هست.
خود بحث امنیت که خیلی ها نگرانش هستند و اینکه مبادا داخلی ها شنود نکنن و اونوری ها اشکال نداره هم بعد دیگه ای داره ، امنیت هیچوقت کامل نیست ، حالا یک زمان یک پیام رسان خارجی مثل تلگرام ازش سوئ استفاده میشه در جهت ضربه به امنیت کشور ، ترویج فساد و فحشا که از داخل کنترلی روش نیست و نمیشه بستش ، من کلی فکر بد تو ذهنم اومد اومد یا اینکه خط و مرز مشخص کرد که استفاده از شبک های اجتماعی تا به این نقطه که قابل کنترل باشه که یعنی استفاده از پیام رسان داخلی یا پیام رسان جایگزین خارجی با این دید که در هر 2 صورت اطلاعاتی در سروری قرار میگره که امکان سوئ استفاده ازش هست.
من تصمیم گرفتم از یک پیام رسان جایگزین و ترجیحا داخلی استفاده کنم.
کدوم پیام رسان جایگزین و یا پیام رسان داخلی به نظرتون خوبه ؟ من نظرم رو igap هست و مشتاقم نظر شما دوستانم رو هم بشنوم.
مدتهاست یه مسئله ای برام بولد شده و خیلی ها هم ممکنه که منظور من رو بد برداشت کنن ، شنیدین که میگن برات زن بگیرم و اینا ، عموما من جواب میدم کسی زن خودش رو به یه پسر مجرد نمیده! هر چند حکایت زن گرفتن در نهایت اینکه که 2 نفر با هم ازواج کنن و یک دختر با پسر زیر یه سقف ، اینها رو میدونم اما یه مسئله ای هست که نمیشه ازش غافل موند. اگه فکر میکنید من در خصوص دوشیزه بودن صحبت میکنم ابدا منظور من این نست.
تو همین وبلاگ و یکی از دوستان وبی به اعتراف خودش ، نوشته بود که شاید زن باشه اما عموما کارهای مردونه انجام میده و اون لطافتی که باید داشته باشه داره رنگ میبازه . حالا اینکه صرفا پسری با زن یا دختری ازدواج کنه که احساسات مردونه داشته باشه اون چه ازدواجیه ، 2 نفر ادم که هر دو احساسات مردونه دارن ، بلد نیستن ریز و ظریف حرف بزنن و لوندی و دلبری داشته باشن.
مثلا شما شخصیتی مثل سحر ولد بیگی یا حتی بهنوش بختیاری رو مقایسه کنید به یکی مثل رویا نونهالی ( نقش ناتاشا - سریال خواب و بیدار ) که نقشش خشن بود کامل می تونید متوجه منظورم بشین.
من نمی دونم این درسته یا نه ولی ایا اصلا این درسته که به دختره تو صحبتای خصوصی بگم میخوام اخلاقای دخترونه داشته باشی ؟ یا اصلا این غلطه ؟ بعضی از فامیلامون هم همینطوری هستن ، نمیدونم شاید من احساس میکنم چیزی که تو فیلمها نشون میده یا واقعا خیلی خارجیه؟!
اون بهار خانم بهار خانم بودن اون بازیگره رو خواهرم بهش میگه شفت ولی من از اون بهتر بلدم این دیالوگش رو بگم ، یا یه سری چیزای ریز دخترونه که من حرفه ای تر بلدم تا یه سری ها . الان من نمیدونم منظورم رو رسوندم یا نه ولی سوال اینه که آیا همه دخترا واقعا اخلاقیات دخترونه دارن یا جنسشون فقط دختره و اخلاقیات پسرونه ؟
+به نظرم دختری که روحیه و اون احساسات دخترونه رو نداشته باشه مثل درختی می مونه که هیچ برگ سبزی نداشته باشه.
------------------
بعدا" نوشت : من اشتباها خانم مقانلو رو با سرکار خانم رویا نونهای سر نقش ناتاشا فیلم خواب و بیدار اشتباه گرفتم. اشتباه از من بود که اصلاح میکنمش و بهر صورت منظور من خود نقش و اون شخصیت فیلم هست و نه شخصیت خود بازیگر .
سوال : شعر زیر به چه مناسبت در وبلاگ ردپای دوست ، نوشته شد؟
ای ماه دلم ، اشکامو ببین ، ببین که از تو سینه دل پر میزنه ، به هر دری سر میزنه ، تو رو خدا ....
تمام این شبا رو با یادت ، قدم زدم این کوچه ها شاهد ...
همه درا رو بستیم روم آخه ، چطور بیام سراغ تو تا کی ، بشینم این گوشه دری وا شه ...
گزینه الف - ازدواج عاطی در شب یلدا
گزینه ب - حذف موقت وبلاگ فرانک بانو
گزینه ج - زلزله اخیر تهران
گزینه د - بسته شدن نانوایی بربری سر محل
گزینه ن - فیلترینگ تلگرام و اینستاگرام
پیشنهاد میکنم برای درک شرایط موجود و اینکه چه خبر شده تو مملکت و حواشی این داستانا ، سخنرانی اخیر استاد رائفی رو بشنوید ( کلیک )
30 و خورده ای سال شعار دادیم ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند ، حالا خدا داره سخت ترین امتحانای خودشونو در شرایطی که مملکت ما تونست اوضاع منطقه رو آروم نگه داره ، حالا چه نقشه شومی برای ما و مملکتمون کشیدن رو داره از ما میگیره و اینکه تو فتنه هاست که یه سری امتحانا گرفته میشه مثل فتنه 88 که یه سری ها اصلا خواب تشریف داشتن.
همیشه برام سوال بود ک چرا در ماجرای فتنه سامری ، سامری اعدام و یا کشته نشد ؟ چرا در ماجرای فتنه 88 موسوی و کروبی ، اینا دادگاهی نشدن ، چرا رهبر مملکت این سالهای اخیر یه میگفت سال اقتصاد فلان چیز و بهمان چیز و ... ، استاد عزیزم ، مهم نیست یه سری ها که خودشونو عقل کل میدونن و فک میکنن فقط خودشون میفهمن و بقیه گاگول هستن به من چی میگن ، دستت رو می بوسم بهم درک درست رو دادی. انشالله نخواهیم گذاشت که تاریخ 2 بار تکرار بشه.
شعار سالهای اخیر رهبر انقلاب
1390 سال جهاد اقتصادی
1391 تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی
1392 حماسهٔ سیاسی و حماسهٔ اقتصادی
1393 اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی
1394 دولت و ملت، همدلی و همزبانی
1395 اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل
1396 اقتصاد مقاومتی، تولید - اشتغال
نزدیک 6 ساله که رهبر انقلاب داره شعارهای اقتصادی داده میشده ُانگار مدت هاست که رهبر انقلاب این روزهای مردم رو میدیده
گمونم به یک فرمول طلایی در موفقیت بصورت تجربی رسیدم! البته اینکه میگن هدف بزرگ خود رو به چند هدف کوچیک تقسیم کنید خودش اصل فرموله ولی اینی که من بصورت تجربی بهش رسیدم ، "شاه کلیده"!
یه موقع هایی هست که میخوایم یه کاری رو انجامش بدیم ولی اون کار خیلی سخته ، خیلی سخت و درست مثل عکس های زیر یه سنگ خیلی گندست که اصن نمیشه تکونش داد!
میخوام یه روشی رو بگم که اگه طبق اون چیزی که من میگم انجام بشه دیگه از اون تخته سنگ به ظاهر گنده و سنگین چیزی نمیمونه و انگار که با دینامیت ترکوندیش!
خب برای چیزی که میخوام بهتون بگم 3 برگ کاغذ و یک قلم بردارین
برگه اول ( گام اول ) : نوشتن اهداف اصلی بصورت تیتر وار
هر هدفی که دارید و بهش فکر می کنید رو در برگه اول تیتر وار بنویسید.
مثلا شما گفتین که من 4 هدف برای ماه جاری دارم ، اون 4 هدف رو با ترتیب اولویت در برگه اول مینویسیم
1.اتمام کارهای عقب افتاده
2.خرید لباس و کفش و کلاه برای مهمانی
3.خرید کادو برای دوستم متولد 25 ماه
4.رفتن به مهمونی عمه جان در اخر ماه
برگه دوم ( گام دوم ) : مشخص کردن پیش نیاز و وابستگی های هدف اصلی
در برگه دوم بنویسین که هدف شما دقیقا چه پیش نیازهایی داره یا تحقق اون هدف به چه چیزهایی وابسته هست
باز هم بعنوان نمونه من در برگه اصلی نوشتم اتمام کارهای عقب افتاده و این رو در برگه اول نوشتم ، در برگه دوم به جزئیات اون میپردازم که حالا اگه کارهای زیر انجام بشه یعنی اون هدف محقق شده .
1.جارو برقی کشیدن خونه
2.شستن ظرفهای شام
3.مرتب کردن رخت و لباس کشو
4.ریختن فیش برق و اب و گاز
برگه سوم ( گام سوم ) : برگه استراتژیک
برگه سوم رو اسمشو میذارم برگه استراتژیک که بسته به شخص کارکردهای متفاوتی میتونه داشته باشه و حتی به جای یک برگه سفید ، یک تقویم بعنوان برگ سوم قرار داده بشه.
نمونه کارکرد 1 برگه سوم :
وقتی روال یه چیز رو یاد گرفتم ، اونو اونجا یادداشت میکنم ، مثلا شستن ظرف نیاز به خرید داره ، من زنگ میزنم اون فروشگاه ، یه کد اشتراک میگرم ، هر سری خرید داشتم از طریق اون کد زنگ میزنم که برام فلان مواد شستشو رو بیارن و من بلند نشم برم فروشگاه
یا مثلا هر ماه میخوام قسط بریزم ، حالا یه کدی هست یا اپلیکشنی هست که خیلی سریع باعث میشه من قسط هامو بریزم ، سریع یادداشتش میکنم تو برگه سوم و همیشه از اون استفاده میکنم و این برگه سوم یه چیز کاملا شخصی میتونه باشه.
نمونه کارکرد 2 برگه سوم :
بهر صورت یک برگه ای هست که کاملا بستگی به خود شما داره که کارکردش چجوری باشه ، برای من هم برنامه جایگزینه هم نوشتن چیزهای مهم برای تسریع کارکردها هست.
نمونه کارکرد 3 برگه سوم
من یه پیشنهاد دارم ، یک سر رسید تهیه کنید و اول هر ماهش رو با برگه های چسبان استیکی نت ، جدا کنید و بنویسید که اتفاقات مهم اون ماه چیه ، مثلا بیمه ماشین شما در فلان روز ماه تموم میشه ، این باعث میشه که بدونید چه کارهایی باید در طول ماه انجام بدید.حالا تو برگه سوم اتفاقات مهم رو یادداشت کنید ، ایون برنامه ها چیزایی هستن که گاهی باید برای برنامه ریزی دقیق فرصت بیشتری بهش داد یا برنامه مشخصی براش چید ، مثل اینکه این اتفاق خاص حتما باید در تارخ 29 ماه بیفته مثل اینکه تولد عزیزی رو بهش تبریک بگیم و یادمون بمونه و هر مورد مشابه دیگه.
تقسیم کردن یک هدف بزرگ به چندین هدف کوچک که حالا ما بدونیم اون هدف های کوچک دقیقا چه پیش نیازهایی داره و حالا دنبال رفع اون پیشنیازها باشیم خیلی کمک میکنه که دقیقا باید چیکار باید بکنیم چون یه موقع هایی هست که میخوایم به کاری بکینیم ولی برنامه و استرتژی خاصی براش نداریم و این واقعا باعث بی برنامگی میشه اگه ندونیم که چیکار میخوایم بکنیم.
همیشه یادمون باشه که شاید مسیری که برای خودمون ترسیم کردیم ، به ظاهر یه مسیر صاف باشه اما در عمل میتونه اینطوری نباشه و برای هر جزئش یک برنامه بخصوص داشته باشیم و سر یه اتفاق ، سورپرایز نشیم چون باعث میشه اعتماد به نفسمون از دست بره!