در وبلاگ قبلیم پیرامون نام حضرت محمد ص و سیمای حضرت مهدی عج ، به حالت تحقیق شخصی چند پست نوشتم که تو آرشیو وب قبلیم به تاریخ 13 آبان 1393 پست هاش موجوده ولی میخوام الان تمام اون پست ها رو بی کم و کاست در این وبلاگ هم جهت دسترسی عموم بذارم ( تمام مطالب مستند و کتاب ها جداگونه اپلود شدن)
+این پست یک پست قدیمی هست و ممکنه بعضی از سخنرانی ها یا فایل ها در دسترس نباشن .اما دسترسی به سورس همچنان موجوده.
تشریف بیارین ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...
+این مطلب رو 6 سال پیش به این ادرس منتشرش کرده بودم ( کلیک )
زمان می آید و میگذرد و خیر وشر همواره در طول تاریخ بوده و خواهد بود، آنگاه که خیر می آید به خود می بالد که در زیر پای اوست تا در زمانش به نحوی شایسته از او پذیرایی کند و چون آدم پلیدی آید ، هر چند در اختیار او بود ولی از وی متنفر و غضبناک از وی.
روزگار گذشت و گذشت تا اینکه شخصی به سرزمینی رسید که محل گذر بسیاری بوده است ، سرزمینی که نامهای متفاوتی داشت، حس عجیبی بود.او به خود میبالید و به خود افتخار میکرد تا اینکه روزی دیگر صدای گریه بچه ها را شنید ، خوب که گوش کرد دید دیگر آب ندارند، به آب گفت : آنها تو را میجویندآب با شادمانی گفت : زمانی که به این سو بیایند آنها را سیراب خواهم کرد .
***
سواری از دور به سوی آب می آمد چون به آب رسید ، دستانش را در آب فرو برد ، خواست جرعه ای از آن بنوشد، نور طلایی خورشید که تلائلو آن بازتاب تصاویر نخل های سبز بود و امواج های آرام دریا که باد سوار بر ان به ساحل امن میرسد ، آبی خنک، آب در انتظار این بود که سوار را سیراب کند.
سوار آب را به نهر بازگرداند ، آب متعجب که چه چیز موجب شد تا سواری تشنه ، آب ننوشد،سوار مشک خود را پر ز آب کرد و به راه افتاد و آب خوشحالهنوز چیزی نگذشته بود که آب به آب بازگشت و زمین با خون آن سوار آبیاری گشت دیگر آن سرزمین خجل شده بود و زمین غمناک و آب گریان.
***
اهل و عیال پسر پیغمبر آبی نداشتند که بنوشند و زمین و آب هر دو غمناک و گریان. فردای آنروز همه آمده بودند برای دفاع از او. زمین پیش آمد و گفت: ای پسر پیغمبر ، بگذار تا فرو روم و آب را به اینجا بیاورم ، اگر اجازه دهی...
حضرت اذن نداد. آب پیش آمد و گفت : اماما بگذار تا خشک شوم و در اینجا جاری. حضرت پاسخ نداد.
خورشید و ابر با هم پیش آمدند و گفتند :ای فرزند شیر خدا بگذار تا دشمنانت را در گرمای خود بسوزانم. باز هم حضرت اذن نداد. همه امده بودند و درخواستی از حضرت داشتند و آسمان منتظر به دستان حضرت. چون طایفه جنیان اگاه شدند که پسر پیغمبر تشنه و عطشان است در میان 2 رود ، و در محاصره ی دشمن ، پیش آمدند.
بزرگشان پیش آمد و گفت : اماما بگذار تا در اندک زمان و پلک زدنی همه دشمنانت را تارو مار کنیم.
امام فرمود: انچه که امر خداست باید واقع شود.
***
و شد آنچه که همه می دانیم و زمین با خون فرزندان پیغمبر آبیار ی شد . در آنروز ، همه تشنه و عطشان بودند در میان دو رود. گریستند آنان که شاهد مظلومیت حضرت بودند ، همه شاهد بودند که چگونه سرها بریده شد و بر نیزه ها افراشته ، همه دیدند که وقتی حضرت از آن دشمن آب خواستند که فرزند 6 ماهه اش را سیراب کنند با چه پاسخی مواجه شد.
همه شاهد بودند که آنان با علمدار کربلا چه کردند و بر او هجوم بردند در حالی که بی سلاح بود. آری هم گریستند و با خود این زمزمه را داشتند که ای کاش حضرت اذن داده بود. اکنون قرنهاست که از آنروز میگذرد. دلها از عطش حسین (ع) سوزان است و چشمها گریان. همه سوختند و آسمان بغض کرده بود
***
حال که محرم فرارسیده است چشم ها گریان است از غریبی حسین ...
چون علم بر زمین افتاد ، عرش به لرزه افتاد. حسین (ع) به میدان نرفت که تننها نامش زنده بماند، حسین برای هدف رفت و این هدف او بود که او را تا به امروز ، که تا قیانم قیامت زنده نگه میدارد. او در مقابل باران تیر ایستاد و نماز ظهر را به پا داشت ، تیر ها شرمگین بودند و بی اختیار و در آغوش یاران باوفای امام ، آرام میگرفتند و شاهد بودند صلاه ظهر امام را.
انگار فراموش کردند که حسین نور چشم مصطفی بود .این همان حسینی بود که چون آسمان بر آنها تنگ آمد و شکایت کردند از گرما و خشکی . چون حسین (ع) دست به دعا برداشت ، آسمان بی درنگ آنقدر بارید که خطر سیل احساس میشد.
خدا لعنت کند قومی را که با او ستیز کردند و شهید کردند پیروان حق را و پذیرایی کردند از نوزادی که صدای شیونش از تشنگی در فضا طنین انداز شده بود چرا که آن طفل با معصومیتش همه را چون جدش می پنداشت .
خدا لعنت کند آنکس که خود را زورمند دید و سیلی زد و ...
سلام . عزاداری ها و نذرهایی که داشتین قبول باشه و میدونم که در این ایام عزیزانی بودند که رفتند پیاده روی اربعین و خوش به سعادت اونها ، خوبه که کمی درباره این آقای بزرگوار ( امام حسین ) معرفت خودمون رو بیشتر کنیم و البته همه شما از من کم سواد ، بیشتر می دونید .
ماجرای خلقت آدم رو همه می دونیم تا اونجا که فرشتگان گفتن خدا این چیه آفریدی و خدا گفتش که اگه راست میگین من رو از این اسمائ مطلع کنید ( بقره 31 ) اونا هم آچمز شدن و خدا به ادم گفت اینا رو از اون اسمائ مطلع کن ( بقره 33 ) خلاصه اونام کم میارن و میگن خدایا هر چی تو بهمون یاد دادی ما همونو بلدیم و خلاصه اکی ! بعدم میرن تو بهشت و توسط شیطان فریب میخورن و از بهشت دیپورت میشن بیرون و وقتی آدم خواست توبه کنه ( بقره 37 ) از یه سری کلمات استفاده کرد و خدا توبشو قبول کرد.
حضرت ابراهیم که پدر ادیان ابراهیمی میشه و از از زمان بعد ایشون تاریخ 2 قسمت میشه ، اسماعیلی ها و اسحاقی ها ، اسحاقی ها نوادگان حضرت اسحاق که خرابکاری کردند و موندش اسماعیلی ها ، بهر صورت ، اونجا سر ذبح حضرت اسماعیل که حضرت ابراهیم تا سر سربریدن پسرش میره ( 103-105 صافات ) خدا بهش میگه که وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ ( 107 صافات ) " و او را در ازاى قربانى بزرگى باز رهانیدیم" از اینجا یه اتفاقی تو تاریخ میفته و ملت منتظرن ببینن که اون قربانی بزرگ کیه.
سر ماجرای حضرت زکریا ، وقتی توسط جبرئیل از اهل بین مطلع میشه میگه من پسری مثل حسین ع میخوام که همونطوری بشه و سرشو ببرند و تو تشت طلا بذارن و اینا ، حضرت یحیی به دنیا میاد و ازش می پرسن تو همون ذبح عظیمی که وعده اش داده شد ، میگه نه ، من لایق برداشتن نعلین او نیستم ، اون حسین ع هست که بعد از من میاد ، کجا گفته ؟ انجیل متی باب 3 آیه 11
( متاسفانه اون سایت اصلی که بهش لینک داده شده آقا فیله رفته روش ولی من تمام منابع و لینک ها رو برای اهل تحقیق میذارم ، اما اینا هست
( ا دانلود انجیل متی - نسخه فارسی از پیکو فایل )
( صفحه خود کتاب انجیل متی - زبان انگلیسی )
متن منتسب
توضیحات استاد رائفی پور ( نام امام حسین در انجیل متی )
توضیحات استاد رائفی پور ( نام امام حسین در انجیل متی ) ( سایت نماشا )
خب حضرت یحیی گفتش که یه حسین ع نامی میاد و اون ذبح عظیم که پرسیده شد این شخص همون ولی بعدش زمانی که اون شخص یهودی رو به جای مسیح گرفتن و به صلیب کشیدن و فک کردن مسیح واقعی اونه که نبود و تو انجیل برنابا که از همون دوران مونده و این رو تصدیق کرده که مسیح به صلیب کشیده نشد ملت فک کردن ذبح عظیم همون مسیح هست.
تاریخ اینجا واینستاد ، تو شبکه ولایت در مورد امام حسین به اتفاق جالب رو نقل میکنه ، زمان کشور گشایی این خلفا ها و مسلمونا ، این میرن میرسن به یه کلیسا که یه جمله ای روی سنگ نوشته شده بوده به این مضمون ( البته اونا چون مسیحی بودن که نمی فهمیدن اشاره اش به چیه ) نوشته شده بود " آیا کسانی که حسین را میکشیند امید به شفاعت دارند ؟ "
همچنین تو کتاب دیگه ای از همین یهودی ها به نام نبوئت هیلد ( کلیک ) اونجا باز به شخصی اشاره میکنه که چه به سر حسین ع میارن ، انگار خدا داشته میگفته اون ذبح عظیم کس دیگه است ها ! اصلا دقت کردین که خود "یاسین" ( سوره 36 قران یس ) میتونه مخفف شده " حسین " باشه که سرش یعنی حرف ح جدا شده باشه ؟
خب برسیم به زمان پیغمبر خودمون حضرت محمد مصطفی ، جبرئیل از آینده امام حسین پیغمبر رو مطلع میکنه و خاکی از کربلا رو براش میاره که اون خاک در روز عاشورا خون میشه
توضیحات استاد رائفی پور در خصوص تربت امام حسین (ع)
توضیحات استاد رائفی پور در خصوص تربت امام حسین (ع) ( سایت نماشا )
اون تربت همین الانش هم روز عاشورا خون میشه ، حتی کلیپ هایی هم هست که نشون میده اون سنگی که سر امام حسین ع روی اون قرار گرفت ، اون سنگ هم خون
هم ازش خون جوشش میکنه ،
در انجیل متّی باب 24 آیه 27 آمده است:
(همچنانکه برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر میشود، ظهور پسر انسان نیز چنان خواهد شد، آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدیدار گردد و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه زنی کنند و پسر انسان را ببینند که برابرهای آسمان با قوّت و جلال میآید. اما از آن روز و ساعت هیچکس اطلاع ندارد حتی ملائکه آسمان. بنابراین شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گناه نبرید پسر انسان میآید.)
حتی اینجا هم اشاره میکنه که یه چیزی هست که جمیع امتها براش سینه زنی میکنن و شاهد هستیم در مراسم اربعین همه جور ادمی از سنی و شیعه و کرد و مسیحی و از کشورهای مختلف خلاصه میان.
خب الان 2 تا بحث مطرح میشه ، اول بحث اول رو جمع کنم ، از همون ابتدا که مسیح اومد یهودیت پسش زدن و در صدد قتلش بر اومدن ، حضرت محمد هم باهاش همچین کاری کردن و برخی از نزدیکانشون از یهودی ها خط میگرفتن تا اوتجا که وقتیکه امام علی ضربت خورد گفتش به خدای کعبه رستگار شدم بعدش گفت بگیرین پسر زن یهودی رو
فَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ
سرانجام تاریخ به روزی رسید که اون ذبح عظیم انجام شد ، عزیزترین خلق خدا و سیدجوانان اهل بهشت که پیامبر اسلام به مسلمونا معرفی کرد ، یحیی به اونایی که ازش پرسیده بودن و اسمشو گفته بود و وقتی همه چیز فراموش میشه و همه میان که تموم کنن کار رو و اونایی که مونده بودن دیگه خالص خالص بودن و آسمانی شدن.
در ماجرای همین ذبح عظیم شباهت هایی بین امام حسین و داستان ابراهیم و اسماعیل هست ، چاقو گلوی اسماعیل رو نبرید ، چون خواست خدا بود ، چاقو گلوی امام حسین رو نبرید چون جای بوسه خواهر و مادرش بود ، اما اونی که سر رو از پشت برید ، امام حسین میخواست بهش حجت رو تموم کنه گفت ببین ، تو این مورد رو بی خیال شود من هر کاری کردی رو ندید میگیرم ، ببین خون ازم زیاد رفته ، صبر کنی همینجا تموم میکنم اما وقاحت اون ملعون به حدی بود که گفت نه همین الان و تو همین شرایط ( حالا همین شخصیت تربیت یافته طرز تفکر یهودی هست ) و البته یادمون باشه همین شخص جانباز جنگ های امیرالمومنین هست ( گمونم صفین بود ) ولی صفاتی داشت که به اوج اسفل اسافلین رسوندش.
بله ، قربانی شدن اسماعیل به ذبح عظیم بخشیده شد ، اون ذبح عظیم نه حضرت مسیح ( که داستان درآوردن براش که خنجر سرنوشت اینطوریه و اونطوریه و خون پسر خدا سرش هست ) ، بلکه نوه خاتم الانبیا و فرزند فاطمه س هست و اصن این جنس این آقا یه جوریه که همه رو با هر فرهنگ و نژادی رو جذب میکنه ، شنیدم میگن چون حسین از همه چیز خودش گذشت ، از طفل 6 ماهش ، از پسرش علی اکبر ، مادرش فاطمه س که بین در و دیوار مضروب و مجروح و پدرش هم در محراب نماز مجروح ، خلاصه این اوج یه کسی هست که همه چیز و همه بستگان خودش رو در اسلام داده ، خدا چون نمیتونه مقام خدایی خودش رو بهش بده ، غیر اون هر چی بوده به این داده و مقام بالایی داره و یه جورخاصیه که نمیتونم بیانش کنم.
توضیح استاد رائفی پور در خصوص رد پای یهود در قتل اهل بیت
توضیح استاد رائفی پور در خصوص رد پای یهود در قتل اهل بیت ( سایت نماشا )
من اشاره کردم که بعد از ماجرای بخشیده شدن حضرت اسماعیل به ذبح عظیم همه دنبال اون ذبح عظیم بودن که ببینن اون کیه ، دقت کنید خود شخصی که نفوذی بین حواریون بود خود همون ، شبیه مسیح شد و کشته شد و دیگه هیچ اثری از اون شخص تو تاریخ نیست ، این احتمال وجود داشته که دم ودستگاه خود یهود دنبال ذبح عظیم بودن و حتی بعد از اون نبوئیت هیلد ، خواستن واو به واو اون ماجرا رو عینا اجرا کنن ، بخاطر همین نفوذی هایی داشتن در بین مسلمونا، امثال کعب الاحرار و حالا اونور آدمایی مثل شمر ، مثل یزید اینا تحت تاثیر تفکر یهودی که این داستانا رومیدونستن بودندو حالا همون زمان مشاورانی تو دستگاه یزید بودن که همونا خواستن این ماجرا همونطورکه گفته شده اتفاق بیفته ، چون اونا خط داشتن.تازه کتابی مثل نبوئید هیلد ، کتابی هست که دیگه لو رفت ، اینکه دیگه چه چیزها و پیشگویی هایی داشتن بماند ، ضمن اینکه فراماسونها ( شیطان پرستا) میگن که باید آدم خوبها رو کشت تا شیطان بهشون انرژی بده ، حالا اگه اون انسان خوب ، یه مقام والا داشته باشه و کسی مثل حسین باشه چی ؟ همچنین تو ماجرای حمله به خیمه ها ی ابا عبدالله یه سری با قیچی حمله کرده بودن ، واقعا چه هدف شومی داشتن ؟
به یه چیزی دقت کنید ، یهودیت فعلی دین نیست بلکه نژاده و باید برای یهودی بودن مادر یهودی باشه ، طبق عقاید مسخری یهودی و انحرافیشون بعضی از فیلم هاشون که من دیدم اصن یه طرز تفکریه که یه ملت رو به انحراف میبره.
اما اینور ما یه چیزی داریم به اسم اربعین که خیلی هم سفارش شده و حتی برخی از ائمه دعا کردن برا اونایی که اربعین میرن زیارت ، درسته شلوغه اما پیام هایی داره.
تصور کنید برا امام شهیدی که ملت اینطوری راه می افتن میرن ، امام زندش بیاد چقدر ملت میرن ؟ خودشون از هم پذیرایی میکنن ، خودشون هوای هم رو دارن ، این اونج تفکر شیعست .
از خدا میخوام زودتر ظهور امام عصر عج رو برسونه که درکنارش حضرت مسیح هم بازمیکرده و دنیا همونطور که وعده داده شد به صالحین میرسه
شنمی دونم تا چه حد اخبار رو دنبال کردین ، یا اصن اخبار این رو اعلام کرده یا نه ولی همین چند روز پیش بود که تو بین الحرمین کربلا یه دختربچه کور نابینا و معلول شفا گرفت ، شاید این برای ماهایی که از کرامات و لطف اهل بیت زیاد شنیده باشیم اصن چیز عجیبی نیست و حالا و تو پخش های زنده تلوزیونی از این اتفاقات زنده برای ما جدید و جالب باشه اما در اصل اتفاق تاثیری نداره ، این خاندان خیلی کریم هستن خیلی با معرفتن ، خیلی دوست دارم برم کربلا یا اربعین یا اول اذن کربلا رو از امام رئوف هشتم بگیرم و برم.
فیلم مصاحبه با خانواده دختر شفا گرفته ( آپارات ) ( کلیک )