ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

( درختکاری اسفند 97 ) او میوه اش را خرید ، ما درختش را!!!

سلام.

امسال یعنی سال 1398 ، سالی بود که با نهال کاری به استقبال این سال در اسفند ماه رفتیم ، راستش خودم خیلی سر درنیاوردم که دقیقا چجوری شد که تصمیم به این کار گرفتم ، شاید میخواستم امسال متفاوت آغاز بشه و هدفم هم خرید یک نهال گردویی بود که گردوهاش خوشه ای بود یعنی مثلا مثل خوشه انگور همونجوری ، هر نهالش 35 تومن بود و گفتم چه جالب! خب من  یکی دو تا بگیرم تو باغمون بکارم.


متاسفانه اون نهالستانی که این نهال ها رو میفروخت ، حداقل سفارشش برای ارسال گمونم 10 تا نهال بود ، حالا من که 10 تا نمی خواستم گفتم چیکار کنیم چیکار نکنیم که بعد از مشورت با پدر و مادر ، اونا گفتن که خب پایین باغ ما خالیه چند تا دیگه هم بگیر ولی قبلش یه ندا به عمو و خاله  و دایی هام دادم چون اونا هم مثل ما باغدارن ...


 

ادامه مطلب ...