ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
این ایده ای که گفته بودم پست قبل واقعا برا ذهنم جالب بود ، البته شده بود که یه جاهایی تنبلی کنم و یادم بیاد که اون غول هی داره شیشه عمرش رو زیاد میکنه اما بالاخره در 2 گام یعنی اول زدم کورش کردم ( انجام نصف کار ) بعد کامل کارم رو انجامش دادم که غوله کامل کور شد ، بعد گفتم خب اینو چجوری یه حالی بهش بدم گفتم تیربارونش کنم . این نتیجه اخلاقی
البته خیلی جدال باهاش سخت بود و حسابی من و ذهنمو اذیت کرد اما فاتحش خونده شد.
الان ذهنم امادست که بره سراغ غول دوم با اون نعره هاش ، ایی ی ی ی ی
این یکی رو میخوام اره اش کنم ، چندشه این روش اماگمونم درس عبرتی بشه برای غول های بعدی که تو ذهن من خونه نکنن و من رو بترسونن و برام ترس ذهنی ایجاد کنن ...
یه نکته بگم ، از نظر بعضیا که میان اینجا میگن این دیگه چه پستیه ؟؟؟ دوستان قدرت ذهن رو دست کم نگیرید ، ذهن میتونه روی بدن تاثیر مستقیم بذاره ، باور کنید یا نکنید ، مثلا با هیپنوتیزم ، در حالی که در واقعیت در دست شما یک یخ باشه ، به ذهن بگید تو دست شما یه اهن داغه ، پوست دست بخاطر اون القا میسوزه ، پس ذهن و قدرتش رو دست کم نگیرد ، بعد اینکه ذهن درسته خیلی قدرتمنده اما خیلی ساده و زودباوره ....
شنیدید که میگن : آهن رو باید با آهن برید ؟؟؟ یا آتیش رو باید با آتیش خاموش کرد ؟؟؟ یا مثلا تربیت بعضی حیوانات ، هدفش مقابله با یه سری حیوانات دیگست؟؟؟
( مثل تربیت گونه هایی از سگ که برای شکار شیر کوهی استفاده میشه )
ما تو مسیری که داریم میریم به سمت هدفمون ، یه سری ترس میاد تو ذهنمون که یا این ترس ها منبع اش ، ذهن خود ماست که نمی خواد به ما آسیبی وارد بشه یا عوامل محیطی و بیرونی هست. بهر صورت این ترس همواره با ما هست یعنی استارت کار رو که میخوایم بزنیم این ترس هم میاد تو وجودمون . امروز اومدم کارم رو شروع کنم که دیدم بعضی از همین ترس ها تو ذهنم داره مرور میشه . گفتم بذا رو کاغذ بکشمش و نقاشیش کنم ببینم چقدر ترسناکه و چه خصوصیاتی داره که من رو میترسونه .
نتیجه نقاشی پایین شد ....
بعدش گفتم خب ، ترس همیشه هم خوبه و هم بد ، ترس های ذهنی جزئ ترس های بد هستن و اگه بشه ترس های مثبتی درست کرد که بشه به ترس های ذهنی غالب شه خیلی اکی میشه ، اینطوری شد که من چند هدف رو نوشتم ( تو نقاشی 2 تا رو میبینید ) که تو هر مرحله یه هدف مشخص کردم ، هر مرحله یک غول داره که نوشتم انجام این کار چه مشقت هایی داره و مشخصات انجام این کار رو در غالب صفات اون غوله نوشتم که ببین مثلا این کار همیشه ازش ترسیدی ، اون غوله همیشه تو رو با نعره هاش میترسونه و زمانی که تو فرار میکنی اونم دنبالت میدونه و تو در این لوپ همیشه از انجام هدفت بخاطر ترس های ذهنیت فراری ستی .
وقتی هم قیافه غوله جلو چشمم هست و هم میدونم چه رفتاری داره ، به نظرم با ترس های مثبت ، میشه بر ترس های منفی ذهن چیره شد مخصوصا زمانی که با ترس های ذهنیت شروع به بازی در قالب همین کاری که من کردم رو باهاش بکنی .
براتون ارزوی موفقیت دارم و امید وارم اینبار غول ها شما رو شکست ندن و نخورن
یادتون باشه به هر غول یا هیولا ، یکسری صفات مشترک و یکسری صفات بارز بدید ، مثلا همه شون نعره کشون میخوان شما رو بترسونن ، همه شون یه شیشه عمر دارن و زمان انجام یک کار همیشه ثابته ولی با ترس شما و فرار شما ، زمانی که از انجام اون کار فراری هستید به شیشه عمر اون غول اضافه میکنید . برای غول و هیولاتون یک شیشه عمر مشخص کنید ( متناسب با زمانی که لازمه صرف هدفتون بشه )
فکر میکنم زمان اینه که شمشیرتون رو بیرون بکشید و یه حمام خون از غول هایی که متولد ترس های ذهن هستند ، باید راه بندازین یا اگه مهربون تر باشید مجبور شید که تسلیمشون کنید و ... خب خودتون می دونید ...
در این مبارزه و چالش خودتون ، موفق باشید
برای واقعی تر شدن نتیجه ، پیشنهاد میکنم این افکت رو چاشنی کار خودتون بکنید ( کلیک )