ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

اشک شوق

ایا این طبیعیه که بعد از خوشحالی و کسب موفقیتی که بعدش موفقیت های بزرگترش پشت بندش میان من اشک شوق بریزم ؟
نظرات 4 + ارسال نظر
کاکتوس دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت 22:09

ایشالا همیشه موفق باشی

ممنونم

بهامین دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت 20:21

سلام
تبریک بابت موفقیتتتون

بله کاملا طبیعی
و اشک از سر شوق بینهایت زیباست

ممنونم بهامین بانوی عزی

این شروعش بود ، بزگترهاش تو ادامه مسیره
هر چی که بیشتر و بیشتر و بیشتر جلو برم و موفقیتر بشم بیشتر از قبل یکپارچه میشم
میدونی که چی میگم

بهامین بانو بابت راهنمایی هایی که کردین خیلی تشکر

فرانک دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت 19:08

واینکه من زنی نیستم که بخوام بسوزم و بسازم ....
من زندگیمو دوست دارم و تلاش میکنم برای خوب زندگی کردن

از زنهایی هم که شوهراشون همه کاره هستن و بازم میلن میگن که میسوزیم و میسازیم هم هیچ درکی ندارم

همین درسته ، نذارین مسئله ای تو زندگیتون اتفاق بیفته و بی توجهی های متعدد بهش باعث بشه که یه مسئله ساده ، یه سوئ تفاهم ساده باعث کدورت های بعدی بشه حتی یه اتفاق خیلی ساده که اگه نگاه بد بینانه باشه همه چیز رنگ منفی میگیره

مثلا هم اتاقیش براش مهمون اومده بود بهش گفتم از بالشهای که من هم استفاده کن و دوستانه بود حرفم ولی اون فک کرد من دارم بهش تیکه میندازم ، میبنی ؟ این ها اون سوئ تفاهم هاست

ولش کن ، شما مهمی ، من میدونم که شما قدرت و اراده اینکه شرایط رو عوض کنید دارین ، حتما مشاوره حضوری برین و از مشاوره های سایت های مثل نی نی سایت و اینا هم استفاده کنید ، زندگیتون ارزشمند از ایناست ، خشت های زندگیتونو طلائی کنید و بسازید زندگیتونو

فرانک دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت 19:05 http://sadbargkhatereh.blogsky.com

من نمیدونم چرا بعد از کسب هر موفقیتی گریم نمیگیره و همش در حال خنده هستم....(از عجایبه عایا ؟)

خب امیر جان بابت کامنتهای پربارت بگم که تو برخلاف اینکه مجرد هستی و هنوز وارد سختی های زناشویی نشدی خیلی مقاومی ، خیلی خوبه که یه مرد مثل شما باشه و واسه مشکلاتش راههای مختلف رو امتحان کنه...
دارم به مشا ر فکر میکنم و الان پنجاه درصد اکی هستم و دارم به پنحاه درصد دیگه فکر میکنم...
الان حالم خوبه و از نفرت دیروزم هیچ خبری نیست و احساس میکنم یه کوچولو هنوز همسر رو دوست دارم....
همسر دیو دوسر نیست ، اشتباهاتی داره و قطعا من هم بی تقصیر نیستم....
ولی به جون خودم اصلا مکار نیستم !!!
هر کاری میکنم یکم یاد بگیرمم نمیشه.....

عذر خواهی میکنم اگه چیزی گفتم و باعث ناراحتی شما شده باشه
ببین مکار بودن همیشه منظور اون بعد منفی نیست ، البته کلمه اش خودش منفیه اما منظورم اینه یه جوری ادم رفتار کنه که تهش نتیجه اش این بشه که طرف متوجه اشتباهش بشه

کامنت پر بارم رو خوب اومدی

من تجربه ی زندگی مشترک رو درسته که ندارم اما نزدیک به 5 سال تو زمان دانشجویی با ادمای دیگه زیر یه سقف بودیم که 1.5 سال اولش رو تحت هیچ شرایطی حاضر نیستم برگردم به اون دوران ولی بعدش فوق العاده بود ، بهشت چیه ؟ من اون زندگی در اون شرایط برام بهشت بود. حاضرم صدها هزار بار زندگی کنم ولی این رو الان فهمیدم که تا اون سختی های اول دانشجوئیم نبود شاید هیچوقت شرایط عالی و بهشت ترم 3 به بعد رو نداشتم.

اتفاقای مختلف ادم رو مقاوم میکنه ، فرانک بانو ، از خودم تعریف نباشه اما شاید قبلنا خیلی ها بهم میگفتن نمیشه اما چطور بود من انجامش میدادم ؟؟؟ بخاطر همینه که نمیتونم یه سری حرفها رو به راحتی قبول کنم ، ببین من هم ، اصلا هر کسی سختی های خاص خودش رو تو زندگیش داره

تو زندگی زناشویی یه جور ، زندگی با 4 نفر دیگه از یه فرهنگ دیگه هم یه جور ، البته قابل مقایسه نیست ها ولی میگم هر کدوم مسائل خودشو دارن

بازم خیلی عذر خواهی میکنم و اون تیکه دیو 2 سر و اینا اشاره ام به فیلم اتش بس 1 بود که مرده میاد میگه من همونم که پری قصه ها رو اسیر کرده ، از حرفم اگه ناراحت شدی عذر خواهی میکنم ، هر ادمی هر چقدر که بد باشه و ظاهرش زشت باشه خوبی هایی درونش هست.

حتما مشاوره برین و نذارین زخمها عمیق بشن ، هر کسی یه استانه تحملی داره ، نذارین مسائل ریشه دار بشه ، تو زندگی دانشجویی ما سوئ تفاهم هایی داشتیم ، تو زندگی زناشویی حتما اینها هست به خودم قول دادم که نذارم هیچ مسئله ای باقی بمونه که باعث کدورت بشه

حتی به شما بگم من از دست هم اتاقیم ناراحت بودم رو در رو بهش نگفتم براش نامه نوشتم تا بهش بگم این کارت رو دوست ندارم ،

بازم اگه چیزی گفتم به بزرگواری خودت ببخش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد