صبح ها که از خواب بیدار میشین ، انگیزتون چیه ؟
دلیلتون چیه ؟
پیداش کن
اگه ندونی
اگه هدف و انگیزه داشته باشی
تو فرق میکنی
جوابت رو پیدا کن
ثابتش کن
هدفت چیه؟
یکی منتظره که
چالش
حواست باشه
وقتی هدف و انگیزتو پیداش کردی
هدف میتونه نخواستن یک چیز باشه
من انجامش میدم!
یه صبح دیگه
یه صدایی توی گوشم میگه
ثانیه های تو داره میره
امروزو زندگی کن ، فردا دیگه دیره ....
دوست دارم زندگی رو
1.چون اون روزی که مشکلات در برابر اراده من ، کمر خم کنن ، خیلی نزدیکه
2.چون روز شماری میکنم برای اون روزی که اون سنگ بزرگ رو بندازم اونور و سرمو بالا بگیرم.
3.چون میخوام مهندس موفق و کارکشته IT و امنیت بشم.
4.چون تو این مسیر قراره با خاتون آشنا بشم و ادامه مسیر رو با هم بریم!
5.چون میخوام به خدا ثابت کنم که ارزشش رو داشتم که منو آفرید و بهم فرصت زندگی داد .
6.چون میخوام هر طور که شده یه زیارت اربعین برم کربلا ، عاشق این مسافرتم
و خیلی چیزای دیگه ...
از همه مهم تر ، دوست دارم تو همین زندگی دنیام ، ظهور امام زمانم رو درک کنم
پ.ن
پ.ن 1 : درباره کلیپ : این کلیپ که گذاشتم در واقع کات و میکس شده ویدیو کلیپ بالغ از سرکار خانم آذر خرم هست ( اصل کلیپ ) که در خصوص دعوای والدین هست.
حس میکنم دومینوی موفقیت من ، طرح خامش بصورت زیر هست ؛ چیزی که باعث ادامه پیدا کردن ادامه حرکت به سمت موفقیت میشه ، خوندن نماز اول وقتشه ، به اون که بی اعتنایی کنم ، کل پروسه به هم میریزه
خیلی این رو تست کردم ، خیلی زیاد ، فکر میکردم خب مگه نماز چیه مگه! اصن همشو یه جا میخونم که میشه 20 دقیقه ، بعد الان میبینم نه ، بحث 20 دقیقه و 5 دقیقه نیست ، بحث سر تنظیم دقیق برنامه ریزی هست ، امیدوارم بتونم سفت و سخت وایسم و اول وقت بخونمش.
چیز دیگه ای که باعث به هم ریختن این دومینوی موفقیت میشه ، اینه که بگم دیگه این کار رو نمیکنم و شرط میکنم با خودم و دوباره انجامش میدم ، اون هم میشه دزد وقتم!
چون ...
آره ، اینطوری هاست که برا خدا ، وقت ندارم.
باید دنده معکوس بکشم!
از 5 شنبه تا همین الانش که ساعت یک ربع به 10 روز شنبه هست ، اتفاقات عجیب غریبی افتاد ، همه چیز از زمانی که شروع شد که 5 شنبه من صبحش رفتم حموم و بعدش راه افتادم سمت کتابخونه ، بعدش ساعت 11 بود که شروع کردم به عطسه کردن ، وقتی برگشتم خونه دیگه حالم بدتر شد و مادر گفت تا بدتر نشدی برو یه دارو بگیر ، قبل اینکه حالت بدتر بشه اکی شی ، منم رفتم و بهم یه شربت داد با یه کپسول ، خوردم و تا شبش نشونه ای از خوب شدن من نبود و چون پدر جان هم سرماخوردن بهم گفتن که اون قرص پدرجان هم بخود که گمونم کلدکوس یا یه همچین چیزی بود رو خوردم ، گمونم 2 ساعت نشده بود که دندونم شروع کرد به درد گرفتن و به نظرم اومد این از عوارض خوردن چندین دارو با همه که تا همین الانش هم با این درد دارم کنار میام.پریشب اینقدر درد داشتم و داغ کرده بودم که رفتم رو سرامیکهای دم در که نسبت به جاهای دیگه سردتر بود خوابیدم ( البته مهمونم داشتیم ولی دیگه خیلی هم درد داشتم و هم درجه حرارت بدنم رفته بود بالا که میبایست هم از داخل و هم از بیرون دما رو کم کنم. حالا این وسط اتفاقات جالبی افتاد که باعث شد بیشتر با این ضمیر آشنا بشم ...
کاهش درد با درگیر شدن در اتفاقات خوشایند
هر اتفاقی که باعث بشه که انسان درگیر یک اتفاق خوشایند بشه و ازش لذت ببره ، نمیدونم باعث ایجاد چه چیزی در بدن میشه ، که باعث میشه اون درد فراموش و بخاطر ایجاد اون ماده در بدن ، تا ساعت ها یک نشاطی در بردن باقی بمونه ، مثلا" من سر همین قضیه ، دندون دردم ، تا 4 ساعت فراموش و بعدش دردش صِر بشه و البته این توضیح رو هم بدم که جدای از اون ، دیروز فامیلمون که تو شرکت دارو کار میکنه گفتش که داروهای زیر رو اگه دورشو کامل کنی ، دندون دردت کامل خوب میشه.
این 2 تا دارو رو باید هر 8 ساعت در 12 نوبت با هم خورد ، حس میکنم درد دندونم نسبت به قبلش خیلی بهتر شده و امیدوارم این پروسه ادامه پیدا کنه .
ثبت خاطرات بصورت تصویری
اون اتفاقات خوبی که گفتم باعث میشه ضمیر درگیر چیز دیگه ای بشه و اون درد فراموش بشه هر هیچزی هست که خوشایند انسان باشه ، دیروز بعد اینکه برام مسجل شد درگیر شدن در این اتفاقات باعث میشه رو به بهبودی بریم ، گفتم خب بهتره خاطرات بصورت تصویری ثبت بشن ، مثلا دیروز گوشی گذاشتم و یه مسیری رو با فامیلامون رفتیم پارک ، ثبتش هم کردیم و یه سری کارای دیگه.
دیروز که رفته بودیم پارک یه اتفاق جالب افتاد ، از زیر یه درختی داشتیم رد میشیدیم یه برگ سبز بزرگ افتاد تو بغلم ، اینقد بهم چسبید که هر چی عکس که دیروز گرفتیم اون برگه هم داخلش بود.
دومینوهای موفقیت / شکست
یه چیزی که به تجربه برام ثابت شده اینه که موفقیت یا شکست بصورت دومینو وار اتفاق میفته ، مثلا هدف بزرگ من اینه که یه درس رو کامل یادبگیرم ، خود یادگرفتن اون درس میشه هدف ، هر فصل اون یک دومینوی کوچیک هست ، هر بحث هر فصلش میشه دومینوهای کوچکتر ، هر کدوم از این دومینو ها پشت سر هم می افتن و زمانی طول میکشه ، اون زمان همون زمانی هست که طول میکشه تا یک هدف محقق بشه.
حالا اگه بین دومینوهای 1 و 3 ، دومینوی دوم نباشه ، پروسه خلق هدف متوقف میشه
اینو میخوام بگم که موفقیت مثل یک دومینو می مونه که باید تمام دومینوها پشت سر هم درست چیده بشه و از روز قبلش ، برای تحقق هدف ، دومینوهای فرداش هم چیده بشه و همینطور الی آخر
دوپینگ های معنوی در مسیر موفقیت
3 تا کار به نظرم باعث تحقق سریعتر در خلق هدف میشه
میخوام من بعد یه سری جملات انگیزشی رو که از کلیپ ها دیدم اینجا بنویسم و بذارم.
( برای دیدن عکس در ابعاد بزرگتر ، اینجا کلیک کنید )
( رویاهایتان را دنبال کنید ، آنها مسیر موفقیت رو بلدن )