ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

قضاوت کردن ممنوع! حتی شما دوست عزیز!

یکی از قوانینی که در این دنیا وجود داره و خیلی هم نامرئی و غیبی و خلاصه چیزی نیست که کسی ازش مطلع نباشه ، قانون قضاوت کردن دیگرانه ، شاید بگین مگه چیه ؟ چیزی که در مورد این قانون باید بدونیم اینه که وقتی کسی که در یک موقعیت قرار گرفته ، قضاوتش می کنیم در گذر زندگی و قبل مردنمون ، خودمون هم در همون موقعیت قرار میگیریم  تا ببنیم آیا قضاوتی که کرده بودیم درست بوده یا نه ، اگه غلط بوده و به ملت آسیب زده که الفاتحه ، حق الناس بوده ، جالبیش دقیقا اینجاست که وقتی در اون موقعیت قرار میگیریم ، اون قضاوتی که کرده بودیم یادمون میاد که چه کرده بودیم؟

چند مورد رو من مثال میزنم و از خودمم شروع میکنم و شاید شما هم تجربه مشابهی داشته باشین.


--

خیلی سالها پیش که من اونموقع دانشجو بودم (7-8 سال پیش) دایی کوچیکم مو بلند کرده بود ، خیلی هم بلند شده بود و انموقع تحت فضای مثلا" خشکه مذهب بازی و این صوبیتا که عموما عمو جان هم اتش روشن میکرد ، هی به این دائی گیر میدادیم تو چرا موهات بلنده و بزنش و یه شب خوابیدی ما برمیداریم قیچیش میکنیم و این داستانا ، نمی دونم اونموقع ایشون چقدر از دست ما حرص میخورد و ناراحت میشد ولی الان وقتی که خودم موهامو بلند کردم و میشنوم که بهم میگن تو موهاتو بلند کردی ، شپش داره یا نه ، حس چندان جالبی ندارم! تازه این یک مورد بوده .


نمونه دیگری که باز برام جالب بود داستانی بود که استاد رائفی پور نقل کرد و گفت یه بنده خدایی میره دستشویی مسجد و میبینه اخوند مسجد از دستشویی بیرون میاد و بدون اینکه وضو بگیره ، میره پیش نماز نماز جماعت وایمیسه و ملت هم بهش اقتدا میکنن و بعدا" حرف در میاره که این اخونده بدون وضو رفته وایساده نماز جماعت و اینقدر گفتن و گفتن و گفتن تا اینکه اون اخونده بخاطر حرف هایی که پشت سرش زده شد کلا" از اون شهر میره و بعدا مبلغ دینی شد و رفت یه کشور دیگه ، حالا بعدا همون شخصی که این صحنه رو دیده بود و رفته بود حرف در اورده بود ، میگه رفته بود دکتر بهش آمپول زد ، وضو هم داشت ، میره دستشویی مسجد که فقط پنبه هه رو برداره و بره سر نماز ، بلافاصله یادش اومد اون اخونده که اون دیده بود بدون وضو یه راست رفت سر نماز ، شاید اون هم داستان مشابهی داشته! یه قضاوت غلط باعث شده که کلا" اون شخص نه تنها از اون شهر بلکه کلا از کشور بره! الان میتونه قضیه رو جمع کنه ؟


از این نمونه ها  و مشتقات اون زیادن ، کمی مراقب باشیم. کسی از ما از آینده با خبر نیست ،


یه چیز دیگه هم برام جالب بود اینه که تو فیم اتش بس اون مشاوره برمیگرده میگه زود نباید در باره خانما قضاوت کرد مگه اینکه 2-3 شکم زائیده باشی و یا با کفش پاشنه بلندشون راه رفته باشی ، بعضی جاها به خانما میگن ضعیفه ، صرف غلط بودن این حر ف ، آدما به یه تب بندن ، هرکول هم که باشی بادت میخوابه و یه انگشتت رو هم نمیتونی تکون بدی!


خلاصه حواستون 6 دنگ جمع باشه!