ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
یه سوال همین الان برام پیش اومده و دوست دارم نظر شما رو بدونم
لطفا" جواب بدید حتی اگه یه هفته از تاریخ پست گذشته باشه
تصور کنید رفتید جائی که خیلی شلوغه و اذیت کردن های مداوم شما رو کلافه کرده ، بعد یهو یه آشنا پیداش میشه و دست شما رو میگیره که سریع کارشما رو انجام بده تا دیگه معطل نشید. خب آدم این جور موقع ها استقبال هم میکنه ، بعد که کارش انجام شد و داره میره خونشون ، با نگاه اونایی که تو صف بودن و شاهد انجام شدن سریع کارهاش بودن مواجه هه دیگه ، اونموقع عکس العملتون چیه؟
با یک لبخند مثلا شرمنده و به سرعت اونجا رو ترک می کنم
لبخند ؟ اعتماد بنفس و اینا ؟ خب اینم میشه
بستگی داره که اون طرف اشنا چه سمتی داشته اشه اگه رییس یا معاون یا یه شخصیت مهم باشه که سرمو میگیرم بالا با یه غروری که مثلا رییس فامیلمونه رد میشم اما اگه یه کارمند معمولی باشه سرمو میندازم پایین تا جایی که میشه سرمو بر میگردونم تا منو نبینن حالا شاید رفتم خونه یکم فقط یکم عذاب وجدان بگیرم
خخخخخخخخخخخخخخ
سلام دختر شرقی
به وبلاگم خوش اومدی
میگم کاش آدرس وبتو حداقل میذاشتی و ممنون بابت جواب ": )
لبخند زیر پوستی+ گفتن شرمنده عجله داشتم+فرار
این کد امنیتیت از بس اذیت کرد آدم دلسرد میشه از کامنت گذاشتن بخدا
منم از این مشکللا به بلاگ اسکای دارم ، شما یه کاری کن ، میای بلاگ اسکای اول cntrl+f5 رو بزن بعد کامنتا رو باز کن ، فک کنم اینطوری کمتر اذیت کنه
حرکت شمام به نوبه خودش در این شرایط جالبه ها!
سلام امیر
خوبی ؟
سعی میکنم تا جایی که میتونم کمکشون کنم تا
کار اونا هم زودتر راه بیفته
البته خجالتش جای خودش ....
من کلا از جاهای شلوغ بیزارم
سلام ": )
خوبم .
مرسی بابت جواب ولی گاهی اجتناب ناپذیر میشه آخه!
اگه مسن سال تو صف باشه بیشتر خجالت میکشم
منطقیه