ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

48 . سه فاز مختلف!

========================================

من دارای 3 فاز مختلف در موضوعات مختلف میباشم!کاملا" متفاوت ! حالا هر موضوعی که میخواد باشه. از عجایب اخلاقیات من.

========================================

========================================

 بعنوان مثال در خصوص ازدواج :

***
1_ ازش متنفرم!


***
2_ یعنی میشه من هم یه روز بازدواجم؟
***
3- کی خواست حالا بازدواجه!والا!

========================================
 




 ========================================

البته دلیلش هم فک کنم واضح و روشن نباشه و نمدونم چرا ولی فک کنم حکایت اون شبیه همون بادنجونه باشه که بسته به ضرر و نفع و موقعیتش باشه. نمی دونم چرا گاهی شرایط طوری رقم میخوره که آدم مقابلش رو خدا و احکامش میبینه مثل حج امسال. نری از اونور حرف خدا رو زمین مونده و چون به واجبش عمل نکردی و خدای نکرده میشه اون حکایت اون رفیق ایت ا... حکیم که چون موقعیت حج رو داشت و انداخت سال بعدش و چون همون سال مرحوم شد و طبق آموزه های دینی در لحظه مرگ بهش گفتن تو یا باید مسیحی از دنیا بری یا یهودی.

ازدواج هم همونه. اهل دروغ نیستم ولی اینکه ، اصن خودمو میگم به کسی کار ندارم اینکه آدم میبینه بعضی ها خیلی راحت مایه دارن و ازدواج میکنن و همه رفتن و بعد برگشتن بهت میگن توام ازدواج کن به همه چی میرسی دلم میخواد برگردم یه چیزی بهشون بگم. تو خودتو با کی داری مقایسه میکنی ؟ مگه همه عین تو اند ؟بزنی 2 شقه اش کنی بعد برگردی با احترام بهش بگی شما به همه چی برسی چشم روشنی من ، من که موقعیتش رو ندارم. 

ضمن اینکه تو این جا آدم بین دین خدا و هنجارهای جامعه هم محصور شده. امیدوارم یه وقت ناراحتیده نشوید. اونایی که مورد مناسب برای ازدواجیده دارن هر چه سریعتر ازدواجیده و خیال دو طرف راحت بشه و ما نیز همچنان در فکر و خیالات خود مانده باشیم تا نه به ازدواج خود برسیم و یکروز هم از این دنیا مرحوم برویم خیالمان راحت بشود و نهایتا" اون دنیا در آتیش خدا جاویده خواهم بود تا یه عده ای چندتا چند تا ازدواجیده و خانه های لوکس و ماشین فلان و بهمان و اینا و عشق دنیا رو بکنند. تکلیف بقیه هم که معلوم است.

نمونه اش دادگاه حروف الفبای دیروز و امروز که از پرونده چند جلدی اش ، دیروز فقط 70 صفحه و مابقی اش مانده برای امروز و جلسات بعدی یا اون مرتیکه ی بوقی که ادعای بیت المال میکرد در یک اختلاس که سوادم به تعداد صفرهایش نمیرسد فراریده و تازه رد خانه اش را در کشور مربوطه زده اند.

خدایا ، اجازه انصراف دادن هست ؟ میدونم بند پ ما فقر فقرا توئی ولی تا کی صبر کنیم ؟ میگن چوب تو صدا نداره ولی چه فایده که طرف اش رو با جاش برده و موقعیت ها از بین برن ؟ اصن تو بزنی به کمرش چه دوایی به درد ما داره ؟

***
پ.ن : آموزش سگ های تجسس هلال احمر ( کلیک )
========================================
نظرات 1 + ارسال نظر

این مشکل خیلی از جووناس/ناراحت نباش
باید بری تو فاز مخ زدن دخترای قانع و زرنگ و کاری که میتونن کار کنن و گلیمشونو از آب بیرون بکشن

ایده ی خوبیه ولی موردای خوب کمیاب یا نایاب و یا شاید بهتر بگم خودشون کسانی رو دارن و خب الان شرایط سخت شده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد