ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

ردپای دوست

خاطراتم را با خدا ثبت میکنم ": )

باغ ما

سلام

اول از همه ، روز دختر رو به همه دختران سرزمینم و دوستان وبلاگی تبریک میگم.


قبلا یه پست نوشته بودم درباره درختکاری و نهال هایی که اسفند ماه گذشته تو باغمون کاشتیم ( اینجا )  

که لازم نیست بگم کلی داستان پشتش بود و حرف و حدیث ها و اینا اما خب ، با تمام این داستان ها من نهال هام رو خریدم و همون اسفند کاشتم و هر کسی هم که سفارش داده بود و پولش رو هم داده بود براش خریدم و بعد اینکه نهال هام تحویلم شد ، منم به صاحبش نهال هاش رو دادم ، به جز نهال های خاله ام اینا که گفتش فعلا شما تو باغتون بکار ، بزرگتر که شدن من میبرمش توی باغ خودمون میکارم.


اینها رو داشته باشید تا ادامه ماجرا



 

 

قبل از اینکه خواهری امتحاناتش تموم شه و برگرده تهران ، خبردار شدیم که دختر عمه جانمان براشون مشکلی پیش اومده و رفتن رشت و جراحی مغز انجام دادن و این جراحی باعث شده که کمی از قدرت تکلمشون کاسته بشه و خیلی اروم حرف بزنه بعد از عمل و ما با این عمه کوچیکه خیلی صمیمی تر از بقیه فامیل هستیم و قرار شد که وقتی خواهر از زنجان برگشت ، اخر هفته بریم شمال و ملاقات این دختر عمه جان


خواهری و مادرم از بابت اتفاقی که برای دختر عمه جان افتاد خیلی ناراحت بود ، وجود یک کیست در سر که منجر به عمل جراحی در رشت شد و هر چند که خدا رو صداهزار بار شکر که عمل خوب بود و ما همون روز عمل تلفنی جویای حال بودیم که نتیجه چی شد و عملی که حدود7-8 ساعت طول کشید و سنگین بود و در ارتباط بودیم تا اینکه رفتیم شمال ، غروب چهارشنبه راه افتادیم سمت شمال و حوالی ساعت 10.30 شب رسیدیم خونمون تو شمال و فردائیش رفتیم خونه عمه جان.


پدرش میگفت از وقتی که عمل کرده گوشهاش تیزتر از قبل شده و به کوچکترین صدایی واکنش نشون میده ، البته آروم حرف میزنه و بعضی حرف هاش هم به وضوح شنیده نمیشه و احتمالا لازم بشه که بعدا یه دوره گفتار درمانی بره . باید این رو اضافه کنم که چند وقت قبل دختر عمه جان که حالش کمی بهتر بود ، زنگ میزنه به خواهری و بعدا با منم صحبت کرد ، آره اروم حرف میزد و باید تمام حواست رو میدادی تا متوجه بشی که چه میگه.


من در بچگی خاطرات زیادی با این عمه جان دارم و خاطرش برام خیلی عزیزه و سر ماجرای نهال ها ، یک نهال هلو هم که خاطره ی خونه چدربزرگ بود رو ، 2 تا سفارش دادم و برای اونها رایگان حساب کردم ، خلاصه رفتیم و دختر عمه جان ، در حالی که پشت سرش بخیه شده بود و چشمهاش بسته بود رو دیدیم ، تعداد داروهاش اینقدر بود که یه کاغذ روی دیوار بود که هر 2یا 3 ساعت یکبار باید چند تا قرص میخورد و خواهرش و دختر عموی ماهم اونجا بود و کمکش میکرد.


ما یعنی من و خواهری و اون خاطرات مشترکی رو داشتیم چه از کودکی و چه بعدش و بی صبرانه منتظر بود تا ما بریم عیادتش و حتی تو تماس تلفنی هم این موضوع رو عنوان کرده بود. ناراحت که بودیم اما اینکه می دیدیم اوضاعش رو به بهبوده و سعی میکنه حرف بزنه و اینقدر هوش و حواس داره که ما رو بشناسه و تک تک باهامون صحبت کنه خوشحالمون کرد و ما هم ارزوی سلامتی براش داشتیم و اینکه امیدواریم هر چی زودتر خوب بشه تا بعدا بازم با هم بریم بیرون و خوش بگذرونیم.


یکی از چیزهایی که باعث خنده و شادی ما شد ، این بود که گمونم خواهری ازش پرسید تو وقتی تو بیمارستان بیهوش بودی ، از اونور خواب کیا رو دیدی؟ منظورش درگذشته ها و اونایی که دیگه تو این دنیا نبودن بود و اونم به همون لحن ارومش ، کسایی رو که دیده بود رو برامون میگفت . البته شاید بخاطر دردش و مسکن هایی که میخورد هر از چندی چشم هاش رو می بست اما به حرف که می گرفتیش ، جواب میداد . براش کلی ارزوی سلامتی کردیم و اینکه اینبار که برگشتیم زود خوب شه که بتونیم بازم مثل قبل بریم و بگردیم و خوش بگذرونیم.


بعد از نهار ، راه افتادیم سمت خونمون که دستی به سر باغ بکشیم و اوضاعش رو میزون کنیم.


باغ ما


اردیبهشت ماه کلی بارون باریده بود و ما دور نهال ها ، چند تا چوب تو زمین فرو کردیم که مشخص کنه محدوده نهال ها کجاست ، اما اون ماه اینقدر بارون بارید که خود همون چوب های محافظ سبز شدن و برگ دادن!شاید حدود 20 تا نهال کاشتیم ، 10-12 تا گردو و مابقی هم میوه های مثل سیب و شلیل و انگور و این ها ، انگیزه اصلی من خرید نهال گردو بود ولی چون حداقل میزان سفارش 20 بود دیگه هم سفارش گرفتم و هم چند تا سفارش به سفارش های خودم اضافه کردم.


منتها چون ما تو شمال درخت گردوهایی داریم که بعضی هاش پوستش سخت و دراوردن مغزش سخته و در عوض تو بازار گردوهای پوست نازکی هستن که پوستش نازکه ، من روی نهال گردو ها پلاک گذاری کردم و اسمش رو روش نوشتم و بعدا تو یه دفتر اسم نهال و مکانش رو در قالب یک نقشه ترسیم کردم تا بدونم چه نهالی ، چه گردویی داده و مشخصاتش رو در اینده بدونم.


می دونید ، گردوها انواه و اقسام مختلفی دارن و عموما جنس نر و ماده هم دارند ، اگه برای ابعاد وسیع قصد کاشتن دارید باید به ترتیب خاصی بکارید اما خب ، هدف من در گام اول شناختن گونه و میوه اش بود و اینکه برعکس درخت گردوهای ما ، میوه اش چِک نباشه یعنی دراوردن مغزش سخت نباشه  و بشه که مغزش رو به راحتی جدا کرد. 


متاسفانه اون اول که نهال هام رو کاشتم ازشون عکسی نگرفتم و بدتر اینکه حدس نمی زدم که بخاطر بارون های شدید ممکنه نوشته های رو پلاک نهال هم پاک بشه اما بعدش که دیدم اینطور شده سریع نقشه برداری کردم تا اسم و گونه هال ها یادم نره .


مهمترین مسئله برای نهال ها ، یکیش بحث آبیاری بود ، اون اوایل برای حل این موضوع سراغ هیدروژل رفتم که جالب بود ، شبیه دانه های شکر که وقتی آب بهش میخورد و باد میکرد و اینی میشد که تو عکسه


اما با کاهش بارش ها در اواخر اردیبهشت و خرداد ، اوضاع بعضی نهال ها خوب نبود و حتی همین چند وقت قبل که رفتیم شمال دیدیم میوه گردو از  درخت گردوهای بزرگ ما هم گردوهای بخاطر خشکی ، افتاده روی زمین ( گردوهای نارس بیچاره )



بعد از اون ، گفتیم بهتره که نهال ها آبیاری بشن و البته روش های دیگه ای هم بود مثل ابیاری قطره ای ااما خب هزینه اش کمی زیاد بود ، تا  اینکه گفتیم موقتا برای نهال ها از آبیاری فتیله ای استفاده کنیم ، اینطوری که یه ظرف مثلا10 یا 17 لیتری رو تهیه ، قسمت پایینش رو سوراخ و بند کتانی رو داخش بندازیم و اب قطره قطره وارد زمین بشه و اولین تست رو برای درخت انگور انجام دادیم.


اردیبهشت98




خرداد 98




تیر 98




کاملا مشخصه که با این روش ، آب بیشتری به درخت رسیده و خب رشدش هم به لطف خدا خوب بوده.اما در مورد درخت گردو کمی قضیه متفاوته ، نمی دونم این روش براشون خوبه یا نه ، البته با این روش آبیاری و گرنه به پسر عمه ام سپرده ام که هفته ای یکبار به اون نهال ها آب بده ولی خب برای تست ، برای 3 تاشون که پیوندی هستن و 4 ماهه هستن و میوه دارن از این روش آبیاری فتیله ای استفاده کردم ، اگه خوب بود و جواب داد احتمالا برای مابقی نهال ها هم اینکارو بکنم



تکمیلی نوشت :


همونطور که گفتم ، گردو ها گونه های مختلفی دارن مثل 


1.گردو چندلر پیوندی

2.گردو هارتلی

3.گردو پدرو

4.گردو فرنور

5.گردو فرانکوت و روند

6.گردو مراغه

7.گردو تویسرکان

8.گردو شیلی

9.گردو نقدر

10.گردو پکان

11.گردو خوشه ای

12.گردو تو سرخ

و ....


گردوهای پیوندی ، خیلی زود محصول میدن مثل همون 3 تا نهالی که گفتم ، منتها باید به گونه اش باید دقت کنید اگه پیوندی باشن باید در سالهای اول محصول بدن و اگرم که نه و بذری باشن شاید 5 سال هیچ محصولی ندن



این عکس برای اردیبهشت ماه هست و همونطور که می بینید ، نهال تقریبا 3 ماهشه و میوه اش چقدر کوچولوئه. متاسفانه بخاطر خشکی بعدش ، گردوهاش وقتی بزرگتر شدن افتادن رو زمین و کامل نرسیدن 




به من که میگفتن اینا اینجا و تو شمال نمیشن و بار نمیدن و از این صحبت ها ولی من کاشتم و محصولشو گرفتم و منتظرم تا بقیه نهال ها سالهای بعد میوه شونو بدن ، بهر صورت کاشت نهال گردو باعث شد من با گونه های مختلفش آشنا بشم ، بدونم کدوم گونه برای کجا خوبه ، کدومش در برابر سرما یا گرما مقاومه و خیلی چیزهای دیگه و اینبار اگه میوه گردو رو دیدم ، نگم اینم یه گردو هست مثل بقیه گردوها بلکه پشتش کلی داستان رقم و گونه و خیلی چیزای دیگه هست ...

نظرات 5 + ارسال نظر
بهامین چهارشنبه 19 تیر 1398 ساعت 02:52 http://notbookman.blogsky.com

ممنون بابت تبریک

سلام خدمت بهامین بانو

+ نمی دونم تیتراژ سریال گاندو بود یا سریال دیگه ای ، یکی از اسامی بهامین بود

banooye bahar سه‌شنبه 18 تیر 1398 ساعت 21:50 http://www.khaterateman95.blogsky.com

منم به شما اینکه روز پسر نداریم تبریک میگم
:)))))

سلام خدمت بهار بانوی گل گلاب
خوبین یا چطورین؟ خوب بودین عالیتر شدین؟

ممنونم

مهربانو دوشنبه 17 تیر 1398 ساعت 14:41 http://baranbahari52.blogsky.com/

مررسی از راهنماییت دوست من




مهربانو یکشنبه 16 تیر 1398 ساعت 11:12 http://baranbahari52.blogsky.com/

الان عکس ها باز شد دیدمشون چقدر خوب بودند اباد باشه الهی . برای دختر عمه جان خیلی دعا میکنم امیدوارم خیلی زود بهبود پیدا کنه

سلام ممنون از شما
امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشید

مهربانو یکشنبه 16 تیر 1398 ساعت 11:07 http://baranbahari52.blogsky.com/

سلام امیرجان رفتم اون پست نهال ها رو خوندم چقدر کار بعضی ها بده که احساس میکنن اگه کسی کاری داره براشون انجام میده باید مفت باشه و استقبال میکنند ولی موقع حساب کتاب جا می زنند .
خیلی هم خوشم اومد از کاری که کردی و ذوقی که برای کاشت به خرج دادی.
ما هم فشم باغ کوچیکی داریم و مامان و بابا خیلی ذوقش رو دارن ادرس ها رو براشون می فرستم حتما به کارشون میاد

سلام. دقیقا همینطوره که گفتین ، و بدترش اینه که وقتی نهال نخواستن رو سر جنس میزنن که این بدرد نمی خوره و نمیشه و از این صحبت ها . من که این ها رو کاشتم و بارش رو دارم و جدای از تمام اینها ، حدود 30-40 تا نهال گردو پایه دارم که وقتی بزرگتر شدن قابل پیوند هستن .

بهرصورت الان جوری شده که هر کی گفته نمیشه بهش میگم شما تشریف بیارید باغ ما از نزدیک نهال و میوه هاش رو ببینید

شوهر عمه بزرگم خیلی سفارشش خوب بود گفت 20 تا ولی تا موقع پول دادن شد سریع گفت قدش چنده ، اصن میشه ؟ منم که دیدم اینطوری گفتم خب اصن ولش کنید. اما عمو بزرگم تا بهش قضیه رو گفتم سریع گفت 5 تا میخوام و پولش رو هم برام ریخت.

فقط من چون اولین بارم بود که برای شناخت گونه براش پلاک درست کرده بودم ، حدس نمی زدم که بارش بارون باعث پاک شدن ماژیک بشه بخاطر همین گفتم نقشه برداری کنم و سر فرصت برای نهال های باغ یه شناسنامه درست و حسابی باید درست کنم چون میدونم چیکار باید کنم.

ممنون از تعریف شما ، اره از گل و گیاه و نهال خوشم میاد و خیلی خوبه که ادم محصولات باغ خودش رو بخوره چون حاصل دسترنج خودشه یه جورایی.

من از اروم نهال ، نهال هام رو خریدم و ادرس اینستاش هم تو پست لینک شده بود . منتها اونا یه قانونی دارن که حداقل سفارش برای گردو 10 تا و برای سایر نهال ها 20 تاست. حالا نه اینکه 10 تا نهال همه اش از یک گونه باشه و مثلا 10 گونه مختلف گردو یا 20 نهال مختلف.

زمان فروش نهال ها هم متناسب با زمان کاشتشون هست یعنی کاشت پاییزی و اسفند و گمونم همین موقع هم زمان فروش نهال از طرف اون مجموعه هست.

تنها چیزی که میتونم بگم اینه که هر نهالی خواستید بخرید ایشالله همیشه سبز باشه ااما دقت کنید که پیوندی باشه تا سریعتر میوه بده .

راستی یادم رفت بگم ، اگه قصد خرید دارید یه بیانه بهشون بدید تا زمان ارسال که باید تسویه بشه و بسته بندیش هم عالیه و به ریشه هاش محلول و مواد مغذی میزنن تا نهال در طول مسیر که شاید 48-72 ساعت در راه باشه خشک نشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد